ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

مزرعه ی سوخته ام

صدای پاهات می آید با بهار 

تو صدای گرفته ی یک صبحی 

که پهن شده ای روی میز صبحانه 

یک روز صبحی که بینیش را چسبانده به شیشه ها 

پرنده ای که یک شهر را گرفته زیر بال هاش 

پرنده ای که مادر همه سیم های برق شده ست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد