ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

چقدر بغض بخوانم ...

چقدر بغض بخوانم سکوت بنویسم؟
چقدر حرف دلم را منوط بنویسم؟
... چقدر درّه بمانم به قلّه خوش باشم؟
به پای دامنه‌ها از سقوط بنویسم؟
چقدر دست من از پا درازتر باشد؟
برای آمدنت هی قنوت بنویسم؟
چه می‌شود که بیایی و شعرهایم را
به خط بوسه به زیر گلوت بنویسم؟
و یا به جوهری از رنگ سیب روی لبت
دو آیه از لب خود، از هبوط بنویسم
به جای بودن و ماندن، به جای آغوشت
نصیب من شده از جستجوت بنویسم

ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﻡ

قطار می‌رود و من به سوت بنویسم …

نظرات 1 + ارسال نظر
lida چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 01:10

بسیار زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد