ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

نگاهی به شعر و دین از گذرکلام به سکوت

مراسم آیینی به عنوان یک صورت بندی و نوعی تمرکز بر اعمال و فعالیت های بنیادین در حیات انسانی - تولید نسل، باروری ، مرگ - انسان را در تماس، ارتباط و برخورد با نیروهایی قرار می دهد که او درکی از آنها ندارد.

این نیروها، چرخه ها و حلقه های جهان خاک و حیات فرد را کنترل می کنند. مراسم آیینی به ذات نه فقط امور شناخته شده بلکه امور ناشناخته را نیز جشن می گیرند.

برخی بر این باورند که یک گذر و انتقال آرام و ناگزیر از مراسم آیینی به هنر صورت گرفته است که بر برگشتی از امور عملی به سمت امور تامل برانگیز دلالت می کند.

هدف از مراسم آیینی، پیدا کردن یقین از طلوع خورشید، دوری فراوان، تسکین دریا یا آسمان خشمگین بوده است. انسان با زندگی و بقا در یک جهان عموما خطرناک درگیر است. گذر از مراسم آیینی به هنرس، گذر از عمل به تامل است. مراسم آیینی از دل نیازهای بی واسطه حیات بیرون می آیند. هنر معرف فاصله ای ضروری میان زندگی و حیات معنوی است. آنچه برای افراد بشر به نحو مشترک باقی می ماند نیاز به مواجهه و سروکار داشتن با نیروهای رمزی و جادویی است، خواه از طریق عمل و خواه از طریق تامل.

آنچه برای ما مجموعه ای سطوح کاملا جدا و منفک است، برای انسان ابتدایی و بدون به صورت حلقه هایی متحد المرکز تجلی می کرده است. ولی تحت تاثیر سنگینی فرهنگ نوین وحدت حیات انسانی از میان رفته و دیگر بهبود پذیر نیست.

دین و شعر

هیچ کس نمی تواند ادعا کند که دین و شعر هویتی یگانه دارند، ولی رابطه میان آنها حتی با ظهور نظریه های جدید در مورد شعر نیز اغلب مورد تایید و تاکید قرار گرفته است. امروزه دیدگاه های مربوط به این رابطه، از اختصاص شعر به خدمت برای عقاید مذهبی تا تایید این مطلب که شعر هویتی مستقل دارد و در جهانی مستقل می زید را می پوشانند.

ذخیره و منبعی دیگر نیز از شعر وجود دارد که گرچه آشکارا و بنا به اقرار اهل فن دینی نیست، اغلب به این صورت تلقی شده است. این شعر ممکن است نشانگر امور الهی نبوده و بر مسائل معنوی دلالت نکند یا مستقیما تجربه ای انسانی از خداوند را مورد بررسی قرار ندهد.

به عنوان مثال قطعه با شکوه نزول هایپریون اثر کیتس و کوه سفید اثر شلی و بخش زیادی از شعر رمانتیک تحصیلات مابعدالطبیعه در فاوست اثر گوته، تا تاملات سوء تعبیر شده و سرکش بودلر از این جمله هستند. این گونه شعر، در دوران های پیشین در آثار حماسی هومر ارائه می شده است. در حماسه های هومری وقایع و حوداث انسانی، دارای علل متناظر و غایی در اعمال اولمپی ها هستند، نمونه دیگر بی اوولف است که خواه در ابعاد کفر آلود و خواه در ابعاد مسیحی اش مطرح شود، در نزاع با نیروهای نهایی جهان است، نمونه دیگر شاید افسانه های کانتربری اثر چاوسر باشد که در آن سنت مسیحی به عنوان یک نگارخانه نامتناظر از چهره های انسانی است.

بخشی جدی از شعر نوین در غرب را می توان به این مفهوم، دینی تلقی کرد. بررسی های شکاکانه و طاعنانه رابرت فراست تاملات ماندگار رابرت لاول قطعیت ها و عدم قطعیت های دبلیو اچ، اودن نظرات ما بعدالطبیعی والاس استفن و تخیلات رمزی و جادویی ویلیام باتلرییتس از این گونه هستند.

صورت های شعر

شاید از پیش، این نکته روشن باشد که در واقع هیچ صورت و شکل شعری وجود ندارد که برای بیان تجربه دینی مورد استفاده قرار نگرفته باشد. به عنوان مثال در کتاب مقدس می توان به سرودهای مراسم آیینی (مزمور 100) مرائی (سوگنامه داود در کتاب اسموئیل بنی) آوازهای مراسم ازدواج امثال (کتاب الامثال) غیب گویی ها (اشعیا) نیایش ها (یونس) تسبیحات (آواز سیمون در لوقا) و تخیلات نمادین (کتاب وحی) اشاره کرد.

صورت های طولانی تر شعری نیز بالاخص ابزارهای مفیدی برای بیان احساسات مذهبی و دینی بوده اند حماسه عامیانه بابلی گیلگمش و حماسه های هندی رامایانا، حماسه های ادبی تر مثل بهشت گمشده میلتون، سوگنامه های متفاوت مثل پلی اوکت از کورنل و آتالی از راستین دکتر فاستوس از مالو، دردکشان سامسون اثر میلتون، جنایت درکاندرال اثر تی اس الیوت مثنوی های بلندی مثل شعر فارسی مولانا جلال الدین رومی به نام مثنوی که جست و جو و طلب نفس برای وحدت با خداوند را گرامی می دارد. مجموعه سرودهایی مثل ریک وادی هند باستان، مرائی تفضیل یافته ای مثل دریابور اثر تنیسون و حکایاتی از انواع متفاوت مثل شخم زنان شیارها در قرون وسطی و گوزن و پلنگ اثر دریدن.

بیشتر صورت های شعری کوتاه تر نیز برای بیان احساسات و الهامات دینی استفاده شده اند ولی در میان آنها - سرودها و آواها - غزل و قصیده بسیار مورد توجه بوده اند.

قصیده برای سخنان عمومی تر استفاده می شده که نمونه های آن بامداد ولادت مسیح اثر میلتون و آوازی برای روز سیسلیای مقدس اثر دریدن هستند و غزل نیز برای بیان احساسات شخصی استفاده می شد که نمونه های آن غزل های مقدس، جان دون و غزل های جی ام هاپکینز هستند.

نظریه های ادبی

در سنت غربی، نظریه ای انتقادی وجود دارد که با توسعه شعر متناظر بوده و بر رابطه میان شعر و دین تاثیر می گذارد. ام اچ برامز در کتاب آینه و فانوس نظریه رمانتیک و سنت نقادی پیشنهاد کرده است که چهار مولفه را باید در نقادی یک اثر هنری در نظر گرفت. خود اثر هنرمند موضوع اثر و مخاطب هر یک از این عناصر در یک دوره از تاریخ نظریه شعر تقدیم داشته اند. از افلاطون تا رنسانس، دوره نظریه تقلیدی در غرب است که بر ارجاع یک اثر به موضوعی که از آن تقلید می کند تاکید دارد.

رنسانس بر نوعی گذر از دیدگاه تقلیدی نسبت به شعر به آنچه آبرامز دیدگاه عملگرایانه می خواند، دفاعیه ای برای شعر اثر سرفلیپ سیدن است. این اثر در واقع نوعی تحول و تغییر ازتاکید بر موضوع اثر به تاکید بر مخاطب آن است.

هدف نزدیک تر شعر، ایجاد لذت و فرح در خوانندگان است، ولی هدف نهایی و غایی آن آموزش به ویژه آموزش وجهی خاص از کنش است و به این ترتیب بعد اخلاقی شعر اهمیت  اصلی و ابتدایی پیدا می کند. این دیدگاه در مقاله ای در باب شعر دراماتیک اثر جان دریدن و آثار انتقادی ساموئل جانسون به ویژهدر اثر مشهور او به نام درآمدی بر شکسپیر تداوم می یابد.

سومین مرحله آبرامز نظریه احساس گرایانه است که در دوره رمانتیک ظهور می کند. در این نظریه خود هنرمند به مسئله اصلی تبدیل می شود. احساسات، شور و اشتیاق ها و الهامات هنرمند، نقش اساسی و جدی در شعر دارند به این ترتیب تحقیق و در پی استعلا بودن در ابعاد مذهبی آن - خواه از طریق کشف خود درونی و خواه از طریق کنش خود با طبیعت - اهمیتی بنیادین پیدا می کند. نظریه پردازان فلسفی بزرگ در این دوره دژرولو، فردریش شلگل و کولریج هستند ولی آثاری مثل پیش درآمد اثر کتینس و دفاع از شعر شلی ایجاد دینی شعر رمانتیک را روشن می کنند.

مرحله آخر به نظریه عینی تعلق دارند که فراتر از همه چیز برخود اثر تاکید می کند. آموزه هنر برای هنر که در پایان قرن نوزدهم توسط نمادگراهای فرانسوی و افراد دیگر حمایت می شد، بیانی از این دیدگاه است. مرحله تقلیدی که بر موضوع اثر تاکید دارد کاملا برای بیان دامنه گسترده ای از ایده آل ها تاریخ و تجربیات دینی مستعد است. احساس گرایی، سخن گفتن از احساسات و باورهلست که الهامات دینی خود شاعر را تقویت کرده و پرورش دهد. این چنین باریک بینی هایی معمولا با مقاومت رو به رو شده است ولی درست به همان ترتیب که دیدگاه ها و روش های احساس گرا در مورد رمانتیسم، گاه با تاکید بر نقادی خود اثر همراه بود هاند.

این رهیافت عینی نیز به نوبه خویش در دوران نوبت توسط انواع گسترده تر عبارتند از: نقد کلیشه ای، نور تروپ فدای، رهیافت فرهنگی گسترده ادموند ویلسون اثر تاریخی و عمیق داگلاس بوش و نقد انسان گرایانه لیونل تریلنیگ پراکندگی و تنوع دیدگاه ها د رتاریخ ادبیات میراث غنی و ماندگاری از رهیافت ها را برای نقادان نوین بر جای گذاشته است. نتیجه آن که خطر اندکی در از کف رفتن بصیرت نسبت به ابعاد مذهبی و دینی شعر وجود دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد