ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

دلتنگیهایم را ...

من دلتنگی هایم را در کوچه های غربت یک نسل "قافیه" بسته ام و برای قتل قناری ها غزل ساخته ام.
میدانم هنوز روزنه های ذهنم به سوی سرزمین های پهناور پندار، چندان کشوده نشده است و احساس می کنم، فاصله ی ژرفیست میان "من" و "دیدن" و "فهمیدن".
ولی زخمهایم را می سرایم و هرگز بر سکوی خالی تکرار نمی ایستم.
من شعرهایم را در "فرم" دریاچه و "محتوای" باران سروده ام.
ارچند با "تازیانه ی تعصب" بر گرده گاه شعرم بکوبند، اما من جاریستم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد