ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

من ابرم تو بارووووووووون!


من ابرم...،
تو بارون...،
این قصه خیسِ خیسه!!

آه! حیفه روزایی که بی تو به سر شد
حیفه شب هایی که بی من سحر شد
تو بی من تنها، من از تو تنهاتر
حیفه این عمری که تنها هدر شد

من سردم، تو سردی، دل نیمه جونه
می سوزه، می سازه، درب و داغونه
می لرزه حتی با چیک چیک اشکام
مثل گنجشکی که زیر بارونه

لبهامون لبخند عشقو کم داره
دلگیرن روزامون، لحظه غم باره
دستاتو نذرم کن، خیلی محتاجم
پاییزم، می ریزم، رو به تاراجم

آه! من ابرم، تو بارون، این قصه خیسه
خورشیدو برگردون، اینجا قدیسه
اعجاز بارونو باور کن وقتی
می خواد این احساسو از نو بنویسه

من ابرم، تو بارون، این لحظه نابه
این لحظه مخصوص ماه و مهتابه
بیدارم یا این که می بینم خوابه؟!
کِی نیلوفر سهم قلب مردابه؟؟!!

اینجا قلب آدم ها بی فانوسه
رؤیاشون رؤیا نیست عین کابوسه
اینجا چشمامون تو گریه می پوسه
من جایی می خوام با تو قد بوسه

ما دستامون با هم دنیا می سازه
بی سقف و بی دیوارو بی دروازه
ما با هم هستیم و با هم می میریم
بپر، با من بپر، وقت پروازه...!!

نظرات 1 + ارسال نظر
لیلا پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 ساعت 13:59

خوشم نیمد ضعغیفه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد