ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

چشمت

سکوت آبی ترین دریاست در چشمت

نمی دانی چقدر این زندگی زیباست در چشمت

نگاه مهربانت با دلم افسانه ها دارد

زلال عشق مجنون ، پاکی لیلاست در چشمت

از اقیانوس می آیی، تو بارانی ترین ابری

و رد گریه های آسمان پیداست در چشمت

نگاهم کن که برگردم ، هبوط ناگزیرم را

فریب سیب باران خورده حواست در چشمت

غروب لحظه های بی تو بودن گرچه دلگیر است

طلوع روزهای روشن فرداست در چشمت

من و فانوس شبگردی که شاید باز برگردی

در آن وقتی که جشن آسمان برپاست در چشمت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد