ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

نمیدانممممممممممم

گاهی حس این آدم رو دارم .. در حالی که هست .. نیست .  

سالم هست و از درون شکسته و زخمیه . و همه مردم تنها ظاهر قشنگ اون رو میبینن و براحتی در موردش قضاوت میکنن .  

اما غافل از یه لحظه درک .. یه لحظه که بخوان بشناسن و بفهمن چه اتفاقی درون این آدم داره میگذره و ..  

بخوان که بفهمنش . من برای فهمیده شدن بدنیا نیومدم .. 

 اینو تو دهه چهل زندگیم فهمیدم .  

بلکه برای فهمیدن اطرافیانم که هستم و چه بار سنگینی که روزها بدوش میکشم ..  

و .. .

نظرات 1 + ارسال نظر
آرزو سادات دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:34 http://www.khodetokhodam.blogsky.com

سلام محراب
شاید حس منم همین باشه شایدم نه ؟؟؟ نظر شما چیه ؟؟؟؟؟؟؟
جنس حرفام .... فکرم ... همه چی عوض میشه ...

سلام دوست عزیز
نمیدونم منظورتو
واضح تر بگو
ممنونم که نظر گداشتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد