ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

نجابت

خیلی وقتا که دلم تنگ نگاه تو میشه

یا دلم تنگ سر زلف سیاه تو میشه



میرم و یه گوشه ای هق هقم و داد می زنم

توی هق هق صدام اسمتو فریاد می زنم


اسم تو نجابت چشمه ی کوه یخیه

اگه باز نبینمت دست و دلم برزخیه



این دل برزخیم و بردار و با خودت ببر

بذارش یه جای امنی شبی که می ری سفر 



بذارش تو بقچه ی خاطره های کودکیت

یا هواش کن مثه روزای خوش بادکنکیت


***

من اگه جای تو باشم ،دلم و بر می دارم

می برم یه جای دوری تک و تنهاش می ذارم


می برم یه جایی تا یک شبی ققنوسی بشه

بسوزه،شعله بشه،رو دستا فانوسی بشه...

نظرات 1 + ارسال نظر
الیا پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 20:46 http://e-pixie.blogsky.com

سلام.
مثل همیشه زیبا و دلنشین.

سلام.
ممنون از نظر محبت آمیزت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد