ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

مادر

تو را می سرایم ،تو ماه منی

تو در امتداد نگاه منی


نگاهم نوازشگر روی تو

دو دستم پر از بوی گیسوی تو


دلم قاصدک چین کویت هنوز

دلم عاشق ماه رویت هنوز


تو ای عشق من! خوب ِ خوب منی

صفای طلوع و غروب منی


تو پرچین سبز بهاری مگر  

و با لاله از یک تباری مگر


که چشمم به تو اقتدا می کند 

و در بهت با لاله «ها» می کند


تو ای چشمه سار زلال عطش

تو ای عشق من!آبسال عطش


برایم کمی روشنی پست کن

و یا بوی آویشنی پست کن

برایم بمان ای همه بود من

برایم بمان مایه ی سود من


کویری شده ست آه قلبم! ببار

برایم کمی آب و ایمان بیار


برایم کمی میخک و اطلسی

و مقداری از بوی ریحان بیار


اگر وقت کردی دو یاس سپید 

درون خزان زا ر قلبم بکار


تو شبنم فروشی بیا آب شو

بیا در ضمیرم بیا ناب شو


بیا تا تورا خوب معنا کنم

و در تو خودم را هویدا کنم


بیا در نگاهم پر از ناز شو

و در دست من رمز پرواز شو


بیا آب ها را زلالی ببخش

کویر مرا آبسالی ببخش


بیا لحظه های مرا ناب کن

و روح مرا چشمه ی آب کن


بیا«قحط سالی شد اندر دمشق »     

و «یاران فراموش کردند عشق»


بیا با من ای فصل رنگین کمان

بیا تا همیشه برایم بمان


بیا عشق و شوری به جانم بریز

شعور و سروری به جانم بریز


بهشتی نشینم مرا خواب کن

و در لحظه هایت مرا ناب کن


و در لحظه هایی که من نیستم

بدون من چیستم؟کیستم؟


بدون تو من ابر بی بارشم

سپندانه بر اخگر و آتشم


 تو عطر نماز غروب منی

تو ای مادرم ! خوبِ خوبِ منی


تو ای مادرم!عشق من! خوب من!

خدای من و صبر ایوب من!


خدای منی ،با خدا دیدمت

و در لابلای دعا دیدمت


و دیدم که با یاس هم خانه ای

تو با یاس از یک گل ودانه ای


نمی دانم امشب کجا جویمت

ولی در گل یاس می بویمت

نظرات 2 + ارسال نظر
نوش فر چهارشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 21:46

قشنگ بود,,خیلی قشنگ
فقط یه سوال........؟!!!
چرا این شعرو گفتین و چرا اینجوری؟؟!!!
یکمی غم داشت.البته فقط نظر شخصیه منه!

سلام دوست خوبم
ممنون از نظر قشنگت
ممکنه یکم اینطور باشه
به هر حال ممنون

الیا چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 17:53 http://e-pixie.blogsky.com

سلام.
چقدر زیبا سرودید.
یه چیزی میگم امیدوارم ناراحتتون نکنم:امیدوارم تونسته باشید برا مادرتون بخونیدش،آخه بیت آخر شعرتون یه غمی داره ...

سلام ایلیا جان
ممنونم از نظر قشنگت
اما متاسفانه نتونستم بخونم
شاید یه روزی خوندمش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد