ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

از چشم تو افتادم

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست  

عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست  

ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد  

کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست  

در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید  

هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” 

 شکست بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند  

دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست  

عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد 

 قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست 

 وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد 

 پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست …

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد