ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

تاوان

پیشانی نوشت من

خطوطی لرزان است که 

عجیب شبیه دستخط توست


امیدوارم

آنچه کشیده ام و میکشم

تاوان گناهی باشد که خود انجام داده ام

شاید سبک شود

کوله بار سفری که در پیش است

شاید توانستم

پر بکشم..

 

 

 

و تقدیم تو باد...

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:39

دامن نکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش و دل و جان کشیده ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد