ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

بعد از تو


بعد از تو نگاهی مجذوب کننده نبود
حس چشمها از نوازش دور بود
بعد از تو صحبتی از علایق نیست,تنها باران و حس باتو بودن
بعد از تو هیچ دستی تکرار لمس تو را نداشت

بعد از تو نگاهها هرزه بود

بعد از تو هیچ لبی طعم لبهای تورا نداشت
بوی خلاء موهایت , عطر تنت
بعد از تو هیچ زخمی سربسته نبود
بعد از تو هیچ لحنی قصه ای در پس خود پنهان نداشت
سیاه و سفید

بعد از تو خاطرات و خاطرات
بازهم خیابان های این شهر شلوغ خلوتی برای من و تو نساخت
لبخندت,شیرینی لبخندت
بعد از تو هیچ عشقی عشق نبود
هیچ خوشی ماندگاری نداشت

ضربان تند قلبم وقتیکه دیدنی در راه بود را دوست دارم
حس ترس بوسه های پنهان
تنها ماندگاریت از برای همین خاطراتست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد