از خنده های دوست تر داشتنیت ... تا دوست داشتن های خنده دارم
از به درد نخوردگی های روز به روزم
تا درد های کشدار رژیمی ات , که آغوش به آغوش دنبال مسکن است
از این همه اصالت بی کسی هایم تا محبوبیت بورژوایی تو...
تمام این فاصله ها ...
حتی اگر بر روی یک میز به زور قهوه , گرد آمده باشیم
خودت را نکه دار , خودم را رها کنم ...
این برخوردها جز تصادف
به هیچ آینده ی در هم رقم خورده ای ختم نمی شود...