ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

زلف تو

زلف تو نسخه پریشانی
چشم هایت دوای حیرانی

گونه ات فرش های تبریز است
چوخ گوزل ! قیزلارین دا جیرانی

- باغت آباد - سیب لب هایت
برده ما را به سوی حیرانی

بوسه هایت شراب شیراز است
اثرش بی نظیر و طولانی

چشم هایت دلیل جاذبه اند
مرکز ثقل نابسامانی

داغ لیلا ندیده کی داند
غم آن عاشق بیابانی؟

عاشقت هستم و تو دست مرا
از نگاهم چه خوب می خوانی

من تو را عاقبت نفهمیدم
ای نسیم همیشه طوفانی

ساده بودم تو شاعرم کردی
شاعر عصرهای بارانی

مثل ماهی درون برکه ی شب
در دلم تا همیشه می مانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد