ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

بیا

بیا!
بیا تا که باز حرف بزنیم.
بیا تا که باز تا بی نهایت نیستی پرواز کنم.
بیا تا که باز از پشت همین نگاه تا ابد بارانی تا انتهای اسمان چشمانت اوج بگیرم.
بیا!
بیا تا که باز خستگیِ یک عمر خستگی را بر دوش زخمی تو بریزم!
بیا ماهِ من!
بیا مهتابِ من!
بیا نازنین مهربانِ همیشه ی من!
بیا لطیف ترین کاکتوسِ این کویر همیشه سرد!
بیا!
بیا که باز هوای این دل بارانی است.
بیا!
بیا!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد