آنجا سری بر نیزه رفت و اینجا سالها ، دلها... بگو ما کدامین تعبیر مرثیه هاییم که اینگونه درد ها را آشفته به سوگ نشسته ایم ...
الهی ، در ضیافت حضورت، سخاوتمندانه تر از حاتم ، جان به بذل میسپارم اگر
از جام نگاهت قطره ایی سهم کویر نگاهم باشد که من روییدن در قطره ایی از
حقیقت را دوست تر میدارم تا پوسیدن در دریایی از واقعیت ....