ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

مسافر ناخواسته


هر صبح ، 

چمدان می بندم ،

نفس راست می کنم 

و با خود می گویم :

دیگر می روم ... !!!


با اینکه 

هیچگاه نبودی و 

نیستی ، 

چرا ، بی خیالت 

نمی شوم هنوز ، 

نمی دانم ... !


حالا ، 

من مانده ام و 

این چمدانهای 

پر از دلتنگی ... 

و این درد بزرگ :


من ، 

ناخواسته 

مسافر 

شده ام ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد