نـوروز، جشن شکوهمند از ایران باستان، گویای پیشینهی تابناک میهن ما و جلوهی ویژه و مهمی از فرهنگ غنی قـوم ایرانی است. زمان برگزاری آن، آغاز فصل بهار است و در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود. این روز در برخی دیگر از کشورها نیز تعطیل رسمی است.
واژهی نوروز
واژهی نوروز اسمی مرکب است که از ترکیب دو واژهی فارسی «نو» و «روز» بهوجود آمده است. این نام در دو معنی بهکار میرود:
۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو
۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو مینامیدند.
تاریخچهی نوروز
انسان، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجهی بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، ازجمله تکرار فصلها شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصلبندیها و تقویم دهقانی و زراعی را بهوجود آورد. نخستین محاسبهی فصلها، بیگمان در همهی جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده میشد صورت گرفت. و سرانجام در نتیجهی نارساییها و ناهماهنگیهایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت.
سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتن کهن به چهار فصل سهماهه تقسیم شده است و آنگونه که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصفالنهار، در نقطهی اعتدال ربیعی و طالع سرطان بود.
پیدایش جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت میدهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و استورهای آنان بیگمان ادبیات پیش از اسلام بوده است، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید میدانند. جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار میشده و ابوریحان نیز باآنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یادآور میشود که: «آن روز که روز تازهای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود»
منشا و زمان پیدایش نوروز، بهدرستی معلوم نیست. در برخی از متنهای کهن ایران از جمله شاهنامهی فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث بهعنوان پایهگذار نوروز معرفی شده است. پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدینگونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهند. برطبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حملهی کورش بزرگ به بابل بازمیگردد. همچنین در برخی از روایتها، از زرتشت بهعنوان بنیادگذار نوروز نام برده شده است. اما در اوستا (دستکم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.
نوروز در زمان سلسله هخامنشیان از نظر برخی از پژوهشگران کوروش دوم بنیادگذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود. این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد. البته در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، بهطور مستقیم اشارهای به برگزاری نوروز نشده است. اما بررسیها برروی این سنگنوشتهها نشان میدهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشنهای نوروز آشنا بودهاند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن میگرفتهاند. شواهد نشان میدهد داریوش اول هخامنشی، بهمناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکهای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است. در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازهای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار میشده است.
نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان
در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته میشد. در این دوران، جشنهای متعددی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دستکم شش روز) طول میکشید و به دو دورهی نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم میشد. نوروز کوچک یا «نوروز عامه» پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته میشد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا «نوروز خاصه» برپا میشد. در هریک از روزهای نوروز عامه، طبقهای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشهوران و اشراف) به دیدار شاه میآمدند و شاه به سخنان آنها گوش میداد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر میکرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی میآمدند.
شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سالهای کبیسه رعایت نمیشده است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب میماند و در نتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصلهای گوناگون سال جاری بوده است. اردشیر بابکان، بنیادگذار سلسلهی ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم بهLupercal معروف شد.
در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا میکردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را میکاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمیکردند. ایشان بر این باور بودند که هرکدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز بهعنوان عیدی متداول شد.
نوروز پس از اسلام
از برگزاری آیینهای نوروز در زمان امویان نشانهای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر میرسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال میکردهاند. با روی کار آمدن سلسلههای سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.
در دوران سلجوقیان، به دستور جلالالدین ملکشاه سلجوقی تعدادی از ستارهشناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به «تقویم جلالی» معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یکبار، تعداد روزهای سال را (بهجای ۳۶۵ روز)، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. طبق این قاعده، میبایست پس از انجام این کار در ۷ دوره، در دورهی هشتم، بهجای سال چهارم، بر سال پنجم یک روز بیفزایند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.
نوروز در دوران صفویان نیز برگزار میشد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را نیز پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.
جغرافیای نوروز
منطقهای که در آن جشن نوروز برگزار میشد، امروزه شامل چند کشور میشود و همچنان در این کشورها جشن گرفته میشود. برخی آیینهای نوروز دراین کشورها با هم متفاوتاند. مثلن در افغانستان سفرهی هفتمیوه میچینند؛ اما درایران سفرهی هفت سین میاندازند.
جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان، جمهوری آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین شرقی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال، تبت و نیز آمریکای شمالی را شامل میشود. کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمینهایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته میشده است، اما امروزه جشنهایی مشابه جشن نوروز دراین کشورها برگزار میشود.
زمان نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز میشود. در دانش ستارهشناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیمکرهی شمالی زمین به لحظهای گفته میشود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود. این لحظه، لحظهی اول برج حمل نامیده میشود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمزروز یا اورمزدروز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی بهکار برده میشود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود و روز آغاز سال محسوب نمیشود.
جشن نوروز دستکم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه مینویسد: «چون جمشید درگذشت پادشاهان همهی روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: ۵ روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، ۵ روز دوم را به اشراف، ۵ روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، ۵ روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، ۵ روز پنجم را به تودهی مردم و پنج روز ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دستکم از پنج روز آخر سال و «چهارشنبهسوری» آغاز میشود و در «سیزده بدر» پایان میپذیرد.
آیینهای مرتبط با جشن نوروز
«پنجه» (خمسهی مسترقه)
ازجمله آداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از «پنجه» (خمسهی مسترقه) یاد کرد. بنابر سالنمای کهن ایران هر یک از ١٢ ماه سال ٣٠ روز است و پنج روز باقیماندهی سال را «پنجه»، پنجک، یا «خمسهی مسترقه» گویند. این پنج روز را از آن جهت «خمسهی مسترقه» نامند که در هیچیک از ماهها حساب نمیشود. مراسم پنجه تا سال ١٣٠۴، (که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد) برگزار میشد.
«میر نوروزی»
از جمله آیینهای جشن ۵ روزه (پنجه)، که درشمار روزهای سال و ماه و کار نبود، این بود که برای شوخی و سرگرمی حاکم، امیری انتخاب میکردند که رفتار و دستورهایش خندهآور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار میکرد. ابوریحان از مردی بیریش یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفتانگیز و خندهآور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم میکرد و چیزی میگرفت. و هم اوست که حافظ به عنوان «میر نوروزی» دوران حکومتش را «بیش از ۵ روز» نمیداند. از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل ۷٠ سال پیش آگاهی داریم. بیگمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباسهای های قرمزرنگ و صورت سیاهشده در کوچه و گذر و خیابان میبینیم که با دایرهزدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی میگیرند، بازماندهی شوخیها و سرگرمیهای انتخاب «میر نوروزی» و «حاکم پنج روزه» است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده میشوند و آنان در شعرهای خود میگویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه»
حاجیفیروز
یکی از آیینهای کهن نوروز «حاجی فیروز» است. این سنت در گیلان به همین نام، در قزوین به «نوروز نثار»، در خراسان به «بیبی نوروزک»، در مناطق مرکزی ایران به «ننه نوروز»، در بنادر اطراف خلیج فارس به «ماما نوروز»، در آذربایجان به «ننه مریم» و در برخی دیگر از مناطق ایران به «عمو نوروز» و «بابا نوروز» شهرت دارد.
میرجلالالدین کزازی دربارهی قدمت و ویژگی حاجی فیروز گفته است: «در پیشینهی این رسموراه نوروزی که حاجی فیروز نام گرفته است، بهروشنی نمیتوان سخن گفت، اما دو ویژگی برجسته و بنیادین حاجی فیروز یکی چهرهی اوست و دیگر جامهی سرخفام وی. بر پایهی این دو ویژگی میتوان خاستگاه این چهرهی نمادین نوروزی را به روزگاران بسیار کهن باز برد، میتوان بر آن بود که تیرگی روی حاجی فیروز بازمیگردد به جهان زیرین که جهان پنهان از دیدگان است. اما سرخی جامهی او بازمیگردد به خورشید که با آغاز بهار توان ازدسترفته را بازمییابد و زمین فسرده را با گرما و پرتو خویش زندگانی میبخشد.»
اما جلال ستاری درباره این شخصیت داستانی معتقد است: «حاجی فیروز یعنی به استقبال عید نوروز رفتن. رنگ سیاه رویش، سیاهی مرگ و زمستان و قرمزی لباسش رنگ زندگی و بهار است. شخصی به صورت دوده میمالد و لباس قرمزی بهتن میکند و با نام حاجی فیروز، دایرهی زنگی میزند و نوید آمدن عید میدهد. رنگ قرمز لباس او رمزی از آتش عشق است و این رنگ مقابل روی سیاهش است که او را خوار و بیمقدار نشان میدهد.»
البته عدهای دیگر از محققان معتقدند که شخصیت حاجی فیروز در زمان ساسانیان شکل گرفته است. عدهای از بردگان سیاهپوست که بهدنبال کسب درآمد و شادکردن اربابشان بودند، از ابتدای نوروز تا پایان جشنهای دو هفتهای آن، لباس قرمز میپوشیدند و همراه دایره زنگی یا تمبک و دیگر سازها در خانهی اربابان خود یا کوچه و خیابان به شادی میپرداختند تا کسب درآمد کرده باشند.
درحالحاضر از این آیین هیچ نمانده است به جز گدایان و دورهگردهایی که از این مراسم هیچ نمیدانند و فقط بهانگیزهی کسب درآمد با رویسیاهکردن و پوشیدن لباس قرمز سر چهارراهها چند بیتی دستوپاشکسته میخوانند و بیشتر شبیه هجو این مراسم است تا اینکه نشانی از استورهها و بزرگداشت بهار بهعنوان رستاخیز گیاهان و جانوران داشته باشد.
خانهتکانی
خانهتکانی یکی از آیینهای نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن میگیرند به آن پایبندند. در این ایین، تمام خانه و وسایل آن در آستانهی نوروز گردگیری، شستوشو و تمیز میشوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار میشود.
آتشافروزی
رسم افروختن آتش، از زمانهای کهن در مناطق نوروز متداول شده است. در ایران ، جمهوری آذربایجان و بخشهایی از افغانستان، این رسم بهصورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبهی سال متداول است. این مراسم «چهارشنبهسوری» نام دارد. پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است. همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بامها در میان برخی از زرتشتیان (از جمله در برخی از روستاهای یزد در ایران) مرسوم است. در سالهای نهچندان دور مردم به تپهها و دشتهای اطراف رفته و با جمعکردن بوتههای خار آن را به محلهی خود آورده و در غروب آفتاب هفت کپه بوتهی کوچک درست میکردند و ظرف چند دقیقه همه همسایهها از روی آن میپریدند ولی متاسفانه در سالهای اخیر این آیین شاد و بیخطر تبدیل به میدان جنگی شده با سروصداهای ناهنجار انفجار نارنجکها و خطرات و مزاحمت برای مردم که جای بسی تاسف دارد و همهساله از چند روز قبل از چهارشنبهسوری آسایش را از مردم سلب مینماید.
سفرههای نوروزی
یکی از آیینهای مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن میگیرند. در بسیاری از نقاط ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان، سفره هفت سین پهن میشود. در این سفره هفت چیز یا بیشتر قرار میگیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سرکه، سنجد، سمنو، سیب، سیر، سماق، سبزه و سکه. سفرهی هفت سین در ایران آداب و رسوم خاصی دارد. روی سفره اینه میگذارند که نشانهی روشنایی، شمع که نشانهی نور و درخشش، یک کاسهی آب که نشانهی پاکی است. برای زیبایی سفره از سنبل استفاده میکنند و این جزء سینهای هفت سین به حساب نمیآید. برای تزیین سفره از تخممرغ رنگشده استفاده میشود. بعد از ورود ماهی قرمز از چین به ایران از این ماهیهای کوچک جهت زیبایی سفرهی هفتسین استفاده میشود. همچنین بعد از ورود اسلام به ایران کتاب قرآن نیز بر روی سفره قرار داده میشود. تمامی هفتسینی که چیده میشود، یک معنی خاص نیز به همراه دارند. مثلن سیب نماد زیبایی و تندرستی است؛ سنجد به روایتی نماد عشق و محبت است؛ سبزه سرسبزی زندگی؛ سمنو برکت؛ سکه رزق و روزی؛ و سیر سمبل شفا و سلامت است. در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفرهی هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار میگیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چارمغز، بادام، پسته، زردآلو و سنجد. چیدن سفرهای مشابه با استفاده از میوهی خشکشده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.
علاوه براین، سفرهی هفتشین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجان نیز بدون توجه به عدد هفت، بر روی سفرههای نوروزی خود، آجیل قرار میدهند.
غذاهای نوروزی
یکی از متداولترین غذاهایی که بهمناسبت نوروز پخته میشود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانهی گندم تهیه میشود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند، این غذا پخته میشود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیینهای خاصی همراه است. زنان و دختران در مناطق مختلف ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را بهصورت دستهجمعی و گاه در طول شب میپزند و درهنگام پختن آن سرودهای مخصوصی میخوانند.
پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. بهطورمثال در بخشهایی از ایران؛ سبزی پلو با ماهی، در ترکمنستان؛ نوروزبامه، در قزاقستان؛ اویقی آشار، در بخارا؛ انواع سمبوسه پخته میشود. بهطورکلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقهای که نوروز جشن گرفته میشود مرسوم است و هر منطقهای غذاها و شیرینیهای مخصوص به خود را دارد.
دید و بازدید نوروزی
دید و بازدید عید یا «عیددیدنی» یکی از سنتهای نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن میگیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یادکردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است.
سیزدهبهدر یا طبیعتگردی
مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکانهای طبیعی مانند پارکها، باغها، جنگلها و ماطق خارج از شهر میروند. این مراسم «سیزدهبهدر» نام دارد. از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است. مراسم سیزدهبهدر در مناطق غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار میشود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملن کسب و کار خود را تعطیل میکنند. مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبهی سال را نیز با گردش در طبیعت سپری میکنند. علاوه براین، ساکنان کابل در افغانستان، در طول دو هفتهی اول سال برای گردش بههمراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان میروید، میروند.
یکی دیگر از ایینهای نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است، مراسم گلگردانی و بلبلخوانی است. گلگردانها از دره و تپه و دامنهی کوهها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایانیافتن زمستان و فرارسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده میدهند.
نوروزخوانی
آیین «نوروزخوانی» از دیگر آیینهای بسیار مشهوری است که در میان ساکنان مناطق مختلف ایرانزمین مورد توجه و استفاده قرار میگیرد. این آیین که به نامهای دیگری از جمله نوروز نو سال، بهارخوانی و نوروزنامه مشهور است، پیشینهای کهن دارد و مربوط به هزاران سال قبل است.
توصیفخوانی که به بیان ویژگیهای بهار میپردازد، مدحخوانی که به بیان نیکوییهای صاحبخانه توجه دارد، هجوخوانی که نوعی طنزپردازی شفاهی در مورد بهار و آمدن سال نو است و بداههپردازی که برخی از نمایشها و بازیهای سنتی و بومی هر منطقه را دربرمیگیرد. مراد از اجراشدن بیشتر این بخشها گرفتن انعام و عیدی از مردم کوچه و خیابان یا افراد ثروتمند است، بخشی از مراسم نوروزخوانی محسوب میشود.
امروز دیگر از نوروزخوانی اثری نمانده است. هرچند درحالحاضر برخی از ساکنان استان مازندران و اهالی روستاهای اطراف این منطقه نوروزخوانی انجام میدهند، اما این مراسم به عنوان فعالیتی کهن و فراگیر محسوب نمی شود و حال و هوایی کاملن فلکلوریک و منطقهای به خود گرفته است. امروز برای رسیدن نوروز دیگر هیچ نوروزخوانی به کوچه و خیابان نمیآید تا آمدن بهار را شادباش بگوید و تقویم وبرنامههای رادیو و تلویزیون است که آمدن بهار را خبر میدهد.
واژهی نوروز در الفبای لاتینی
در متنهای گوناگون لاتینی، بخش نخست واژهی نوروز با املای No،Now،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشتسرهم و در برخی با فاصله نوشته میشوند. اما به باور دکتر احسان یارشاطر بنیادگذار دانشنامهی ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتینی با توجه به قواعد آواشناسی، بهشکل Nowruz توصیه میشود. این شکل از املای واژهی نوروز، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی بهکار میرود.
جشن جهانی نوروز
در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۰۹ (۱۰ فروردین ۱۳۸۸)، پارلمان فدرال کانادا، اولین روز بهار هر سال را به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر نامگذاری کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل نیز در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهی ایرانی بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن بهتصویبرسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشهی ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن میگیرند، توصیف شده است.
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث جهانی، به ثبت رسیده بود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهی جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهی نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند، گردهم میآیند و این آیین باستانی را گرامی میدارند. هرساله یکی از این کشورها، میزبان جشن جهانی نوروز است.
چهارمین جشن جهانی نوروز نیز قرار است در ۷ فرودین ماه سال ۱۳۹۳ در شهر کابل پایتخت افغانستان با حضور کشورهای صاحب جشن از جمله ایران، افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان برگزار شود.