ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

سیب آفریده شد

  

روزی که در بهشت تو سیب آفریده شد


آدم نگاه کرد و فریب آفریده شد

خورشید تکه تکه شد و تکه ای از آن


حیران شد و زمینی عجیب آفریده شد

خورشید پاره های تنش را به ما سپرد


منظومه ی فراز و نشیب آفریده شد

باران هزار سال زمین را مجاب کرد


سیاره ای بدون رقیب آفریده شد

دریا شکاف خورد و زمین سر بلند کرد


آنگاه دره های مهیب آفریده شد

چون ذره ای که در دل خود آفتاب داشت


چشمت نگاه کرد و لهیب آفریده شد



***


ماهیت نگاه تو معلوم میکند


خورشید از آن نگاه نجیب آفریده شد

گاهی سراب وسوسه ..گاهی سراب عشق


چشمت به اقتضای فریب آفریده شد



***


بعد از هزار سال غزلهای رودکی


بغض غزل شکست و "نجیب" آفریده شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد