از آن رخساره سیمین نقاب افتادو افتادم
نگاهم در نگاه آفتاب افتادو اقتادم
به دام ماهرویان آرزویم بود افتادن
دعای مهر ورزان مستجاب افتادو افتادم
به دستم ساغری دادند از بد مستی چشمش
به بزم عیش کارم با شراب افتادو افتادم
نگاهم کرد لرزیدم چنان که بیدی از بادی
به جانم رعشه ای از اظطراب افتادو افتادم
نسیم حیرت آهنگ نوازش کرد با زلفش
به موج گیسوانش پیچ و تاب افتادو افتادم
بسیار زیبا و دلنشین سروده بودید
منتظر شعرهای قشنگنان هستم