ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

چشمت

چشم تو حادثه ای بارانیست 

ابتدای سفری طولانیست 

راز سربسته چشمت ای خوب 

زاد راه سفر حیرانیست 

ماه و خورشید شهید چشمت 

هر نگاهت غزلی عرفانیست  

در نگاه تو هزاران نقش است 

در نگاه تو هزاران مانیست 

ماندم از وصف دو چشمت آری 

وصف چشمان تو کار ما نیست 

 

 

... و تقدیم تو باد

نظرات 1 + ارسال نظر
عمران پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:06

شروع قشنگی دارد شعرتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد