بکر و اصیل و پاک چو آیینه صاف صاف
سخت است فتح قلب تو مانند کوه قاف
بانوی ایلیاتی من ! ذوب شد دلم
در شرم چشم های تو اسطوره عفاف
با شعر و با عشایر ییلاق یاد تو
عمری است گرد خاطرات کرده ام طواف
در نای نی تمام دلم را نواختم
خندیدی و شکوفه زد آن عشق در لفاف
از ایل و کوه و اسب و تفنگم بجاست
طرح پریده رنگ همان فرش دست باف
بازآ که بی حضور تو در لکنت غزل
همواره بال بال می زند(عین و شین و قاف)
......و تقدیم تو باد
خیلی قشنگ بود
قشنگ بود موفق باشید
خیلی قشنگ و زیبا بود.موفق باشید.
مرسییییییییییییییییییییییییییییییییی
خیییییییییییییییییییییییییییییییییییلیییییییییییییییییییییییییییی
ناززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز بود
سروده شما قشنگ بود
ولی دیگه فکر نمیکنم که کسی باشه این احساس رقیق رو متوجه بشه.
موفق باشید