دنیا محل آرمیدن نیست
بازار (جان و دل) خریدن نیست
سرما زد و باغ از نفس افتاد
انگار وقت میوه چیدن نیست
دیگر کسی در بوم احساسم
در حال نقاشی کشیدن نیست
می بندم این چشمان خیسم را
این صحنه ها در حد دیدن نیست
باید به دریا زد در این طوفان !
راهی به غیر از دل بریدن نیست
تصنیف (عشقم رفت) می خوانند
در من ، ولی حس شنیدن نیست
معلوم شد از قصه ی لیلی
پایان هر عشقی ، رسیدن نیست
...
سلام قالب وبلاگتون خیلی شاعرانه است . موفق باشید
قشنگ بود لذت بردم