الهی! راز دل گفتن دشوار است و نگفتن دشوارتر
الهی! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است
الهی! ما همه بیچارهایم و تنها تو چاره ای و ما همه هیچ کاره ایم
و تنها تو کاره ای
الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم
الهی! چون عوامل طاحونه چشم بسته و تن خستهام، راه بسیار می روم و مسافتی نمی پیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهاییام ندهی
الهی! خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مدّ است
« یا باسط» بسطم ده و «یا قابض» قبضم کن.
الهی! ناتوانم و در راهم و گردنههای سخت در پیش است
و رهزنهای بسیار در کمین و بار گران بر دوش.
«یا هادی، اهدنا الصراط المستقیم...»
الهی! از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمندهام
از انس و جان شرمندهام، حتی از روی شیطان شرمندهام
که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار
الهی! وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم
الهی! علمم موجب ازدیاد حیرتم شده است، ای علم محض و نور مطلق، بر حیرتم بیفزا
ممنون که به وبلاگم اومدید
وبلاگ زیبایی دارید علاقه تون به شعر و ادب تو مطالبش موج می زنه.تو مطالبتون پست های رمز دار دیدم منم برا خودم می نویسم تو یه وبلاگ دیگه که حتی لینک نظر نداره که اگه کسی اومد سنگینی حضورش رو حس نکنم.
اینجا خیلی از از حسّام گفتم نمی دونم چی باعث شد مطالبتون یا شبنم نگاه قالب وبلاگتون..
باتشکر از شما
ممنونم که به وبلاگم اومدید و نظر گذاشتید
من برای دلم شعر می نویسم و مطلب.
خیلی دلگیرم از این زندگی اما نزاشتم که به روحم طبعم دلم خدشه ای وارد بشه.