ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

دل اگر تنهاست

دل اگر تنها است . . . دل اگر غمگین است . . . تو چرا غمگینی ؟؟


مگر این دل . . . دل توست ؟؟


من اگر شادانم . . . من اگر خندانم . . . همه از بودن توست . . .


تو که در قلب منی . . . لحظه لحظه با منی . . . 


بودنت بودن من . . . رفتنت رفتن من . . .


من و تو گمشده در دشت غمیم . . .


در نگاه من و تو ‚ دشت غم . . . دریاییست !!


با تو بودن زیباست . . . همچو پرواز پرستو در باد . . .


همچو شبنم که در آغوش گل است . . . 


آسمان همچو نگاهت آبی است . . . 


که من از آبی آن خرسندم . . . و در آن آبی نیلی ‚ آزاد . . .


آسمانم . . . . آرزویم دیدن لبخندیست !!


که به مانند گلی ساده و زیباست هنوز . . .
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:30

و بر زمینه ی خاکستری خاطر من
تو بذرعطر صدا وستاره میپاشی
و آبشار طراوت از روشن فردا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد