ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

قربانی ام را بپذیر

خداوندگار من !

با نگاهت

ابراهیمم کرده ا‍‍‍ی

مبعوثم کردی به دوست داشتنت ...

رسالتم دادی به عشقت  ...

کعبه ام را ساخته ام حول دلت

حالا دیگر

طوافت می کنم روز و شب

ooo

مهربانا ... !

یادم نمی رود معجزه ات را

آن روز که

آتش نمرودی دلم را

سرخی لبانت ، درست همان لحظه که به لبخندی شکوفا شد

گلستان کرد

ooo

جانا ... !

نگاهم کن

حالا نوبت من است ...

به خواست تو

اسماعیل جانم را

به قربانگاه می برم

تا باور کنی عمق ایمانم را 

به تو

ooo

زیبای من ...

قربانی ام را بپذیر .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد