ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

پر باز می کنم

گمان میکنم

قرار بود من دریای تنت را 

به آغوش کشیده باشم

غرق می شوم در این وسعتِ مهربانی

مرا محو میکنی اگر

سینه به سینه پیش رویم 

با پلکهای سنگین

و نگاه دوخته شده در شکوهِ تو 


می نوشم از این شهدِ بیکران

پر شور است که اینچنین

بی تابِ تعلیقِ خفته میانِ دستانت

ساحلِ انتظار را دوان دوان

پر باز میکنم و پرواز میکنم...

بالهایم

شوقی ست که بذرش را

مهر تو در این باغچه کوچک کاشته اند.


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:11

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد