از اولین تبلورِ چشمهایم
که از حضور تو میان این قاب کوچک
حیات یافته ام
دست به کار می شود دلم
برای تپیدن
میلادِ عاشقیمان
همان روزیست که
میان خورشید
چشمهایی دیدم شبیه چشمهای خودم
و هفت دریا و هفت آسمان و یک دنیا
و تبدیل امید به داشتن تو به اطمینان
به آغوش میکشم
تورا که
لذت یک دنیا داشتنت را
به هفت دریا و هفت آسمان نخواهم داد...
با تو خواهم بود تا دنیا دنیاست