سخته درسم...
رسیده وقت رفتن...
به سر امتحانی که میدونم تهش ردم...
حس میکردم حرفای استاد با خرخوناشه
اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه
وقت امتحانو ر....ه به برگمه...
و خودت میدونی که ر...م الکی جو نده
حرفای خونوادمم که نمک زخممه...
و تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه...
باز منمو حسرت یه نمره ی بیست...
که استاد بنویسه، تو گوشه ی لیست
میدونی چند بار افتادم برای یه درس بگذریم
دیگه ز دستم در رفته شماره درسا...
توکه میدونستی دانش آموز سال اولتم ..
بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتم..
بگو کجا ببرم
سری را که تنها
با سینه تو
در میان گذاشته ام ؟
۲۰