کاش میشد بی کسی را چاره کرددفتر دلواپسی را پاره کرد یک سحر زلف تورا در خواب خوش با نوازش های باران شانه کرد درپس دیوار این شهر عجیب در کنارت عاشقانه خانه کردکاش میشد دست در دست تو داد و دیده با اهل جهان بیگانه کرد