در روزگار جهل وتاریکی دلها
نوری هویدا گشت ولبخندی به لبها
آن نور ، نور خاتم پیغمبران است
نامش محمد (ص) شافع هردوجهان است
کاخ ستم لرزیده از میلاد پاکش
مولا امیرمومنان است سینه چاکش
در هر مکان ولامکانی یاورش بود
ایمان وعشق وافتخار وباورش بود
او رنجهایی برده از حکم رسالت
او طعنه ها بشنیده از تیغ رذالت
لیکن به عشق امتش هرگز نیاسود
خودرا به کام و هدیه دشمن نیالود
زیرا که نام او امین عالمین است
او عاشق دیدار نیکوی حسین (ع) است
اومهربان ورحمة للعالمین است
اوشافع روز جزا و واپسین است
او پرتو نور خدا علم الیقین است
او احمد وطه وختم المرسلین است
آمد ندای الرَّسول بَلِّغ رِسالت
بالاببر دست علی شاه ولایت
او دلبر زهراست (س) زهرای شهیده
غیر از علی وفاطمه یاری ندیده
بهر رسالت رنجهای مستمر دید
دندان او بشکست اندر نشر توحید
اینک دل (گودرز ) گرفته از غم او
از رحلت جانسوز و داغ ماتم او
بهر عزایش عالمی غرق فغان است
زیرا که او پیغمبر کون ومکان است