شاهی که تا ابد ملک خراسان بُوَد وَرا
صاحب قران عالم امکان بود رضا(ع)
گر صدق نیتت به حضورش شود قبول
بی مزد ومنتی دردتورا می کند دوا
در راه آن غبار که بر موزه می نشست
بر چشم عاشقان حریمش چو توتیا
با درد عاشقی تو اگرمبتلا شوی
میلی نباشدت که شوی از غمش رها
عشاق خانه را قبله جان است کعبه اش
بر دیده همچو نور ولایت ز کبریا
ای دلستان روضه احمد(ص) امام عشق
ای نور دیده حضرت زهرا (س)و لا فتی(ع)
امید بسته است به درگاهت این غلام
هر چند عاصی و همه رویش چو شب سیاه
نامت همه برند چو سلطان ابالحسن(ع)
باشد که دست لطف کشی بر سر گدا
من عاشقم و مست دو جام تو رضا
پر بسته ام و بسته به دام تو رضا
السلام علیک یا غریب الغربا