حسّی غریب دارد وطعمی عجیب تر انگار از بهشت رسیده، نه! سیب تر! تا بوسه ای از او شده یُحیی ولا یُمیت عیسای تازه ای ست ولی بر صلیب تر ایمان به باد می دهد وکفر مطلق است چشمان بیقرار و لبش دلفریب، تر! عطر تنش که هست کسی گم نمی شود نزدیک مثل پیرهن اما غریب تر هرگز نخواه مثل همه- ساکت وصبور- صد بار از نیامدنش نا شکیب تر فرقی نمی کند به کدامین بهانه ای از برکه هم در آینه گی بی نصیب تر * بااین همه! بگرد، نه پیدا نمی کنی از آسمان دامن این زن نجیب تر