ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

فردوسی را فراموش نکنیم


alt

فردوسی، به دلایل بسیار، قدرنادیده ترین شاعر این مرز و بوم است، هر چند اگر هر سال، به بهانه روز تولدش، روزنامه ها برایش ویژه نامه چاپ کنند و متولیان فرهنگی در توس، برایش بزرگداشت بگیرند، باز هم او مظلومترین شاعری خواهد بود که در برابر زجر و سختی بسیاری که در راه آفرینش «شاهنامه» کشید، کمتر قدر دید.

قدر و قیمت چنین شاعری را هنوز نشناخته ایم و هنوز هم تلاشی برای شناخت بیشترش نمی کنیم. این را من می گویم که از این چنین شاعری که زبان فارسی وامدار سخن اوست، اندکی بیش نمی دانم. هر چه هم کهدر باره اش می دانم، چیزی بیشتر از آنی نیست که همگان می دانند و گناه کم دانستن من و من ها، به گردن آنهایی است که اصلی ترین وظیفه شان، شناساندن چنین مردانی است که در تاریخ فرهنگ و هنر و ادب این مرز و بوم زیسته اند و نام و جان و مال خویش رانثار راهی کرده اند که به آن معتقد بوده اند. فردوسی را کم می شناسیم. نامش را بیشتر به خاطر یکی دو میدان شهر به یاد داریم که در مشهد و تهران به نامش کرده اند و مجسمه ای که سالهاست در میان این دو میدان بر پایه ای ایستاده اند.

احتمالاً بسیاری خواهند گفت در بزرگداشت این شاعر که او را «بزرگترین شاعر پارسی گو» می نامند، کارهای بسیاری انجام شده و برایش مجلسها گرفته اند و بزرگداشتها برگزار کرده اند، اما به راستی ارج و ارزش چنین شاعری، همان یکی دو همایش یک روزه در طول سال است و یکی دو برنامه چند دقیقه ای و کلیشه ای صدا و سیما که در نمایش یکی دو شاهنامه خوان قدیمی و شاهنامه خوانی آنها خلاصه می شود؟ آیا به راستی ارج و ارزش فردوسی و اثر سترگش، همین است؟آیا به راستی ما همان ارزش و احترامی را به فردوسی می گذاریم که انگلیسی ها به شکسپیر می گذارند و یونانی ها به «هومر»؟ به راستی آیا ما تلاشی همپای انگلیسی ها یا یونانی ها در راستای بزرگداشت این شاعر جهانی مان انجام داده ایم یا می دهیم؟

تلاش ما در راه بزرگداشت دستاوردهای چنین شاعری تاکنون به چه نتیجه ای ختم شده است؟ فیلم خوبی بر اساس این اثر حماسی ساخته ایم؟ تصویرگری اش کرده ایم؟ به زبان ساده بازنویسی اش کرده ایم و اجازه داده ایم کودکان و نوجوانانمان با آن بیشتر آشنا شوند؟ از آن انیمیشنی ساخته ایم که به عنوان مثال فرزندانمان بدانند این همه شخصیتهایی که از آنها به وفور در مکالمات و محاورات روزمره نام می بریم، چه کسانی هستند؟ به راستی، جز معدود حرکتهایی خودجوش و فردی، چه تلاشی برای شناساندن این چهره جهانی به مردم سرزمین مادری اش انجام داده ایم؟ آیا برگزاری بزرگداشتهای یکی دو روزه «شاهنامه و شاهنامه پژوهی» و صرف مبالغ قابل توجهی بودجه و دعوت از میهمانان خارجی و... تنها وظیفه ما در قبال این اسطوره سخن پارسی است؟ چرا باید کودکان سرزمین ما، اسطوره ها و شخصیتهای داستانی ادبیات فانتزی غرب را بیشتر و بهتر از شخصیتهای ادبیات خودی بشناسند؟ چرا آنها باید بدانند که «اسپایدرمن» و «بتمن » و «هالک» و «تن تن» و هزار شخصیت انسانی و حیوانی ادبیات فانتزی غرب چه شکل و شمایلی دارند، اما حتی نتوانند تصور کنند که «رستم» می تواند چگونه باشد؟!

آیا به راستی تنها وظیفه ما آن است که به بهانه «پاسداری از زبان و ادبیات فارسی»، فرضاً قیمت پیامکهای انگلیسی مخابرات را چندین و چند برابر کرده و همه را ملزم کنیم تا پیامک فارسی بفرستند و در این میان کسی نداند که سود حاصل از این ایده خلاقانه که سر به میلیاردها تومان (بله درست خوانده اید، میلیاردها تومان) می زند را چه کسی و از چه طریقی قرار است خرج «پاسداری از زبان و ادبیات فارسی» کند؟!

آیا شرکت عریض و طویل مخابرات که ایده هایی اینچنینی را در دست طرح و اجرا دارد، اعلام خواهد کرد قرار است چگونه این مبلغ هنگفت را صرف «پاسداری از زبان و ادبیات فارسی» کند. فکر نمی کنید که در این میان، چیزهایی نادیده گرفته شده است؟!از بحث دور نشویم، هر چند که به نظر، تمامی اینچنین مسائلی، جزیی از مسائل مبتلابه زبان و ادب فارسی است که بر تارک آن، نام اسطوره ای چون «حکیم ابوالقاسم فردوسی» و اثر سترگش یعنی «شاهنامه» می درخشد.

تنها تلاشی که من طی این سالها در باره به تصویر کشیدن اسطوره های ادبیات فارسی در تلویزیون دیده ام، سریالی بود به نام «چهل سرباز». آش شله قلمکاری از همه آن چیزهایی که کارگردان و فیلمنامه نویس محترم توانسته بودند به مدد تلفیق تاریخ و ادبیات و تخیل فراهم آورند. سریالی که تکنیکهای ابتدایی و جلوه های ویژه سر دستی اش، از آن، یک اثر کمیک ساخته بود، آن هم درباره بسیاری از اسطوره های ادب این سرزمین. سریالی که برای مخاطبان بزرگسال آشنا به تاریخ و ادبیات هم، جاذبه ای نداشت، چه برسد به کودکان یا نوجوانانی که قرار بود با دیدن چنین سریالی، کمی با اسطوره های سرزمین پدری خود آشنا شوند.

درباره ادبیات کودک این سرزمین هم چیزی نمی گویم که چرا باید مثلاً جلد ششم «هری پاتر» در کمتر از یک هفته از انتشار آن در آمریکا، ترجمه شده و در دسترس کودکان و نوجوانان ایرانی باشد، اما هنوز هیچکس به فکر این نیفتاده تا از انبوه داستانهای شاهنامه، یکی را برای کودکش بازنویسی و ساده کند! در باره این نمی گویم که ... بگذریم ... حرفهای نگفته بسیار است! منبع : خلاصه شده ای از نوشته علی جعفری

 

 

در روزگاری نسبتاً دور، شماری از دهقانان در شهر «توس»، در بیست کیلومتری مشهد امروزی، زندگی می‏کردند. در آن زمان دهقانان طبقه‏ای مورد احترام و دارای املاک و اموال بودند. آنها می‏توانستند از راه درآمد حاثل از زمین‏های کشاورزی خود زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
در عین حال آنها از نعمت خواندن و نوشتن هم بهره‏ای داشتند و به سنت‏ها و فرهنگ ایرانیان باستان عشق می‏ورزیدند. این افراد، روایت‏های تاریخی و سرگذشت پیشینیان را سینه به سینه از پدر به پسر به نسل‏های بعد از خود انتقال می‏دادند و بیشتر از هر ایرانی دیگری، از افسانه‏های کهن ایران اطلاع داشتند.

در سال 329 یا 330 هـ. ق، در میان این انسان‏های شریف و وطن‏پرست، کودکی به دنیا آمد که بعدها یکی از بزرگترین شعرای ایران زمین شد. فردوسی در چنین محیطی پرورش یافت و عشق به نژاد ایرانی و آب و خاک وطن و علاقه به نیاکان خود را در خانواده آموخت.
زمانی که هنوز بهار جوانی‏اش نگذشته بود، آوازه و شهرت شاعری درباری به نام «دقیقی»، در خراسان پیچید.

سال‏ها دقیقی قسمت کوچکی از افسانه‏های گذشته ایران را به نظم درآورده بود و قصد داشت، این کار را ادامه دهد؛ ولی بعد از مدتی به خاطر بداخلاقی و بدرفتاری با غلام خود، به دست او کشته شد.


پس از مرگ دقیقی، فردوسی- که در آن زمان چهل سال بیشتر نداشت- به تشویق یکی از دوستانش تصمیم گرفت کار ناتمام دقیقی را تمام کند و از همان زمان شروع به سرودن «شاهنامه» کرد.
شاعر شاهنامه، سی سال از عمر خود را برای به نظم درآوردن داستان پهلوانان و شاهان گذشته ایران صرف کرد. همان‏گونه که در ابتدا گفتیم، فردوسی از دهقانان و ثروتمندان توس بود، ولی در پایان سرودن شاهنامه، بر اثر گذشت زمان و خشک‏سالی‏های پیاپی و همچنین در راه سرودن شاهنامه اموال و دارایی خود را از دست داد.در آن زمان، شهرت شاهکار او حتی قبل از اینکه به دست سلطان محمود برسد، در همه ایران پیچیده بود و بسیاری از دانشمندان و بزرگان نسخه‏هایی از شاهنامه را در دست داشتند، ولی هیچ‏کس به کمک این شاعر فقیر نشتافت و او در زمان پیری، درمانده و تهیدست شد.


فردوسی برای اینکه از فقر و تنگدستی رها شود و به منظور اینکه در آخر عمر خویش، مالی برای گذران زندگی‏اش به دست آورد، تصمیم گرفت، شاهنامه خود را به نام سلطان محمود کند، اما به دلیل حسادت برخی از شاعران درباری، کتاب با ارزش فردوسی با همه‏ی زیبایی و شهرتش مورد قبول سلطان محمود قرار نگرفت و پاداشی که سزاوار رنج و تلاش سی ساله‏ی فردوسی باشد، به او داده نشد.
به همین دلیل، این شاعر بزرگ با دلی پر از یأس و ناامیدی و با خاطری رنجیده و ناراحت و با دستانی خالی به توس- زادگاه خویش- بازگشت.
او سال‏های آخر عمر خود را بدبختی و بیماری‏ و فقر گذراند و سرانجام در سال 411 هـ. ق، در سن هشتادسالگی، جان به جان آفرین تقدیم کرد.
آرامگاه او در شهر توس واقع در بیست کیلومتری مشهد، زیارتگاه ادب دوستان است.

 

 


 
 
آیین پایانی بزرگداشت روز ملی حکیم ابوالقاسم فردوسی در سالن اصلی تئاتر مشهد و با حضور محمد جعفر یاحقی، ژاله اموزگار،قطب الدین صادقی، مهدی محقق و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ساعت 9:30 صبح روز جمعه 26 اردیبهشت دبرگزار می شود. صدرا یوسفی کارگردان این مراسم به ایسنا گفت: در این نشست دکتر محمد جعفر یاحقی، استاد برجسته ادبیات‌فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و مدیر قطب علمی فردوسی شناسی به عنوان سخنران در خصوص حکیم ابوالقاسم فردوسی سخنرای خواهند کرد. وی ادامه داد: دکتر ژاله آموزگار استاد زبان و فرهنگ ایران باستان، قطب‌الدین صادقی نویسنده کارگردان تئاتر و بازیگر سینما، دکتر مهدی محقق و جمعی از اساتید دانشگاه تهران و فردوسی مشهد نیز در این مراسم حضور دارند.

مسافر ناخواسته


هر صبح ، 

چمدان می بندم ،

نفس راست می کنم 

و با خود می گویم :

دیگر می روم ... !!!


با اینکه 

هیچگاه نبودی و 

نیستی ، 

چرا ، بی خیالت 

نمی شوم هنوز ، 

نمی دانم ... !


حالا ، 

من مانده ام و 

این چمدانهای 

پر از دلتنگی ... 

و این درد بزرگ :


من ، 

ناخواسته 

مسافر 

شده ام ...

چگونه متابولیسم بدن مان را افزایش دهیم؟


همان طور که از اسم آن معلوم است متابولیسم یا سوخت و ساز بدن فرایندی است که طی آن مواد غذایی خوراکی بعد از تبدیل شدن به فرم کوچک‌تر و قابل جذبشان برای تبدیل شدن به ترکیبات ذخیره‌ای و یا مصرف شدن در راه تولید انرژی به کار گرفته می‌شوند. طبیعتا سوخت و ساز بدن نیز زمانی بالا می‌رود که این فرایند با سرعت بیشتر انجام شود. افزایش سوخت و ساز منجر به نیاز بیشتر بدن به انرژی و در نتیجه افزایش مصرف مواد انباشته شده در بدن مثل چربی‌ها و قندها در راه تامین این انرژی خواهد شد. پس به طور کلی می‌توان گفت سرعت متابولیسم یا سوخت و ساز به معنی سرعت سوختن کالری در بدن است. اما افزایش متابولیسم از زمان‌های قدیم یکی از راه‌های ستاره‌دار برای کاهش و کنترل وزن در تمام دنیا بوده است.

میزان متابولیسم یا همان سرعت سوختن کالری به عوامل زیادی وابسته است:

ژنتیک: برخی افراد به طور ژنتیکی متابولیسم بالایی دارند.
جنسیت: جنسیت یکی دیگر از عوامل است. مثلا مردها نسبت به زن‌ها کالری بیشتری می‌سوزانند. حتی زمانی که شدن فعالیت در هردو یکسان باشد. مثلا در خواب.
سن و سال: برای بیشتر افراد میزان سوخت و ساز بعد از 40 سالگی به طور پیوسته شروع به کاهش می‌کند.

اما نگران نباشید. اگرچه ما قادر نیستیم سن و سال، جنسیت و ژنتیک خود را کنترل کنیم اما راه‌های دیگری هم برای افزایش سرعت سوخت و ساز وجود دارد. حدستان کاملا درست است مثل سایر موارد رژیم درمانی، برای رسیدن به هدف افزایش سوخت و ساز هم به ورزش و رژیم غذایی توجه می‌کنیم. حتما شما هم شنیده‌اید بسیاری از روش‌ها هستند که ادعا می‌کنند فقط با تغییر رژیم غذایی و خوردن مواد غذایی بیشتر کالری بسوزانید. این روش‌ها در واقع می‌خواهند فقط یک بخش از سوخت و ساز را افزایش دهند. بخشی که گفتیم منجر به تجمع مواد غذایی مصرف شده در بدن می‌شود. بله درست است. تجمع مواد غذایی در بدن هم نیازمند مصرف انرژی است اما انرژی که در این مرحله مصرف می‌شود همیشه کمتر از میزان کالری اضافی تجمع یافته در بدن در اثر پرخوری خواهد بود. پس توصیه می‌کنیم به این روش‌ها اعتماد نکنید.
 

توصیه هایی برای افزایش متابولیسم
1. عضله بسازید
بدن ما همواره کالری می‌سوزاند. حتی زمانی که ما هیچ فعالیتی نمی‌کنیم. این میزان سوخت و ساز که به آن سوخت و ساز استراحت هم می‌گویند همیشه در افرادی که توده عضلانی و ماهیچه بیشتری در بدن دارند بالاتر است. مصرف انرژی یک کیلوگرم توده عضلانی بدن 3 برابر یک کیلوگرم توده چربی بدن است. به علاوه، بعد از یک جلسه ورزش سنگین و مقاومتی ماهیچه‌های کل بدن شما فعال خواهند شد و قطعا افزایش سوخت و ساز در این زمان بسیار چشمگیر خواهد بود.

2. کمی هم راه بروید!
می‌دانید ایروبیک یعنی چه؟ یعنی هوازی. ورزش ایروبیک یعنی ورزشی که در طی انجام آن با سرعت بیشتری نفس می‌کشیم و هوای بیشتری وارد ریه‌ها می‌شود. دقیقا همان اتفاقی که در پیاده روی و دویدن می‌افتد. ورزش‌های هوازی مثل ورزش‌های مقاومتی و بدنسازی عضلات بزرگ نمی‌سازند. اما منجر به افزایش سوخت و ساز در ساعت‌های بعد ورزش می‌شوند. اما مهم‌ترین نکته این است که بدانید: پیاده روی با سرعت کم برای زمان بیشتر بسیار تاثیرگذارتر از دویدن و یا پیاده روی تند برای مدت کوتاه است. پس سعی کنید روزانه حداقل 40 دقیقه پیاده‌روی با سرعت ثابت و بدون استراحت داشته باشید. اگر رفتن به باشگاه و یا ورزش با تردمیل برای شما مقدور نیست پیاده‌روی در قسمتی از مسیر منزل تا محل کار که هنوز ممکن است!
 
3. با آب خوردن چربی بسوزانید
بدن ما برای سوخت و ساز و سوزاندن کالری به آب احتیاج دارد. اگر بدن حتی کم آبی خفیف را تجربه کند، سرعت متابولیسم کاهش پیدا می‌کند. مطالعه ای نشان داد که افرادی که در روز 8 لیوان یا بیشتر آب خالص می‌نوشند سرعت سوختن کالری در آن‌ها بسیار بیشتر از افرادی است که 4 لیوان آب می‌نوشند. برای هیدراته بودن و تامین آب کافی برای بدن قبل از هر وعده غذایی یک لیوان آب خالص بنوشید و بعد از هر وعده هم یک لیوان دیگر. به علاوه سعی کنید میوه و سبزی تازه را وارد رژیم غذایی خود کنید. می‌دانستید این مواد غذایی سرشار از آب‌اند؟

4. نوشیدنی‌های انرژی‌زا
برخی ترکیبات در نوشیدنی‌های انرژی‌زا نیز باعث افزایش سوخت و ساز می‌شوند. این نوشیدنی‌ها سرشار از کافئین‌اند که مصرف انرژی در بدن را افزایش می‌دهد. اما مصرف این انرژی‌زاها خیلی وقت‌ها هم باعث مشکلاتی مثل افزایش فشار خون، استرس، اضطراب و اختلالات خواب برای برخی افراد می‌شود. به همین خاطر مصرف این نوشیدنی‌ها خیلی توصیه نمی‌شوند.
 
5. بیشتر بخورید اما کمتر بخورید
بله درست است بیشتر خوردن موجب کاهش وزن می‌شود. اما منظورمان بیشتر کردن دفعات غذا خوردن است. زمانی که شما وعده‌های غذایی پرحجم را در فواصل زمانی زیاد مصرف می‌کنید، سرعت سوخت و ساز مواد غذایی کمتر از زمانی است که حجم‌های غذایی کم ولی در ساعات مشخص و به طور مکرر مصرف کنید. پس سعی کنید روزانه 3 وعده غذایی اصلی و 3 یا 4 میان‌وعده مصرف کنید. به طوری که هر 2 تا 3 ساعت یک بار یک مقدار غذا بخورید. مطالعات نشان داده‌اند افرادی که روزانه 3 تا 4 میان‌وعده مصرف می‌کنند اشتهای کمتری برای وعده‌های اصلی داشته و کمتر پرخوری می‌کنند.
 
6. از ادویه استفاده کنید
مواد غذایی تند و ادویه ای حاوی ترکیباتی هستند که می‌تواند متابولیسم بدن را افزایش دهد. اگر پزشک به دلیل داشتن زخم معده و مشکلات دستگاه گوارش و یا به هر علت دیگری شما را از خوردن فلفل و مواد غذایی ادویه‌ای منع نکرده، بدانید که پختن غذا با یک قاشق چای خوری فلفل قرمز یا سبز می‌تواند سرعت متابولیسم و سوخت و ساز بدنتان را افزایش دهد. قطعا این تاثیر فلفل و ادویه اثری کوتاه مدت است اما وارد کردن این مواد به رژیم غذایی تاثیر آن‌ها را بیشتر می‌کند. اما باز هم تاکید می‌کنیم که مصرف ادویه و فلفل در افرادی که به زخم‌های گوارشی مبتلا هستند می‌تواند مشکلات آن‌ها را جدا دوچندان کند.
 
7. پروتئین بخورید
هضم و جذب پروتئین‌ها در بدن انرژی بسیار بیشتری را نسبت به هضم و جذب قندها و چربی‌ها می‌طلبد. بنابراین سوخت و ساز تحریک شده و بالا می‌رود. بهتر است که در رژیم غذایی‌تان مقداری از کربوهیدرات‌ها را با گوشت‌های بدون چربی و یا پروتئین‌های گیاهی مثل حبوبات و سویا جایگزین کنید. از منابع ناب و سالم پروتئین می‌تواند به گوشت مرغ و ماهی، توفو، مغزها، حبوبات، سفیده تخم مرغ، و نیز لبنیات کم چرب اشاره کرد.
 
8. چای سبز را فراموش نکنید
چای سبز منبع غنی از کافئین و کاتچین‌ها در رژیم غذایی است. ترکیباتی که خیلی وقت‌ها میزان سوخت و ساز را دو برابر افزایش می‌دهند. تحقیقات نشان داده که نوشیدن 2 تا 4 فنجان چای سبز یا قهوه می‌تواند مصرف کالری را در طی ورزش شدید و متوسط 17 درصد افزایش دهد.
 
9. و در نهایت: از رژیم‌های غذایی خیلی کم کالری پرهیز کنید
رژیم‌های غذایی که میزان کالری آن‌ها کمتر از 1200 کیلوکالری برای خانم‌ها و کمتر از 1800 کلوکالری برای آقایان باشد، برای آن‌هایی که هدفشان افزایش متابولیسم است مناسب نیست. ممکن است این رژیم باعث کاهش وزن خوبی شود، اما درصد قابل توجهی از این کاهش وزن به دلیل کاهش عضلات خواهد بود و طبیعتا هرچه توده عضلانی ما کمتر شود، متابولیسم بدنمان نیز پایین می‌آید. نتیجه آنکه هرچه بدن شما سوخت و ساز کمتری داشته باشد و کمتر انرژی بسوزاند، راحت‌تر وزن می‌گیرد و سخت‌تر لاغر می‌شود.

دلم تنگ است


دلم تنگ است
برای خانه پدری
برای گلدان‌های شمعدانی کنار حوض
برای بوی زعفران شله زرد های نذری
برای باغبان پیر که پشت درخت بید یواشکی سیگار می‌کشید

برای قرمزی و شیرینی‌ یک قاچ هندوانه
برای خواب روی پشت بام, یک شب پر ستاره
برای پریدن از روی جوب
برای ایستادن در صف نانوایی

برای خوردن یک استکان کمر باریک چایی
برای قند پهلویش
برای پنیر و گردویش
برای بوی نمناک خاک کوچه پس کوچه
برایِ هیاهویِ بچه‌ها پشت دیوار هر خونه

خانه پدری یک بهانه بود
دلم برای کودکی‌هایم
دلم برای نیمه ی گم شده ام
دلم برای خودم تنگ شده..

واریکوسل


تعریف:

واریکوسل عبارتست از اختلال و اشکال در سیستم سیاهرگی رگهای بیضه بطوریکه برگشت خون از بیضه که باید توسط این سیاهرگ ها صورت پذیرد مختل میشود.در هر عضوی تغذیه و ورود خون به آن عضو توسط سرخرگها صورت پذیرفته و تخلیه و بازگشت خون از آن عضو توسط سیاهرگها انجام می پذیرد که بیضه ها هم از این قاعده کلی مستثنی نیستند.

مشابه واریکوسل در اندام های دیگر هم دیده میشود که شایع ترین آن در پاها میباشد که همگان آن را با نام واریس میشناسند.علت این اختلال در سیستم سیاهرگی مادرزادی بوده هرچند واریکوسل بصورت خیلی نادر بصورت اکتسابی و در سنین بالاتر بدون سابقه قبلی میتواند دیده شود.

بعلت تفاوت و وضعیت خاص سیاهرگی بیضه چپ نسبت به بیضه راست واریکوسل در بیش از 90% موارد در طرف چپ دیده میشود و در %5_10% نیز واریکوسل دو طرفه است.

همانطور که گفته شود واریکوسل در اکثریت قریب به اتفاق مادرزادی است ولی سن بروز و کشف آن سن بلوغ میباشد علت این موضوع این است که بیضه ها تا سن بلوغ رشد کمی دارند و در این سن است که بیضه رشد زیادی میکند که این امر ناچارا همراه رشد عروق تغذیه کننده آن میباشد و در نتیجه ظاهر شدن اختلال سیاهرگها و واریکوسل مشخص میشود،این امر به خصوص در واریکوسلهای شدیدتر بارزتر و نمایان تر میشود.

 

شیوع:

شیوع واریکوسل حدود 10%_15% مردان در سنین حدود 20 سالگی میباشد که این آثار با توجه به معاینه این افراد توسط پزشک بدست آمده است و اگر کسی در این سنین معاینه شده و واریکوسل نداشته ولی در سنین بالاتر و بخصوص بالاتر از 50 سالگی برای وی تشخیص واریکوسل داده شود حتما باید به پزشک متخصص مراجعه نماید،زیرا ممکن است بیماری مهمی در میان باشد.

در بیش از 90% موارد واریکوسل در طرف چپ بوده و در %5_10% نیز دو طرفه یا در طرف راست است.

 

تشخیص:

تشخیص واریکوسل با معااینه بالینی توسط پزشک متخصص داده میشود و بر اساس این معاینه واریکوسل به 3 درجه از لحاظ شدت تقسیم میشود:

گرید 1 یا شدت کم موقعی است که در معاینه سیاهرگهای بیضه در حالت ایستاده قابل لمس نیستند ولی با زور زدن بعد از مدتی قابل لمس میشوند.

گرید 2 یا شدت متوسط موقعی است که سیاهرگهای بیضه در حالت ایستاده و بدون زور زدن قابل لمس است.

گرید 3 یا واریکوسل شدید موقعی است که سیاهرگهای بیضه در حالت ایستاده بدون زور زدن قابل مشاهده است.

در واریکوسلهای متوسط تا شدید بیمار ممکن است سیاهرگها را بصورت توده کرمی شکل در کیسه یضه اظهار نماید.در حالت ایستاده بخصوص طولانی مدت ظاهر شده و با خوابیدن و دراز کشیدن برطرف میگردد.

درجه بندی شدت واریکوسل اصول و پایه و اساس تصمیم گیری درمان میباشد البته باید مد نظر داشت که امروزه با استفاده روزافزون از سونوگرافی با موارد زیادی از واریکوسل مواجه  میشویم که در معاینه شواهدی دال بر واریکوسل وجود نداشته ولی در سونوگرافی واریکوسل گزارش شده است که این موارد به نام واریکوسل ساب کلینیکال طبقه بندی شده و اصول ارزشی از جهت درمان جراحی نداشته و مبنای نصمیم گیری پزشک معالج برای تشخیص و درمان نیست.

 

اثرات مضر واریکوسل:

واریکوسل دو اثر مضر بیماریزا در انسان دارد.یکی اثرات مضر آن بر روند ساختن اسپرم در بیضه و دیگری تخریب و کوچک کردن اندازه بیضه در طولانی مدت است.اینکه واریکوسل با چه مکانیسمی باعث اختلال در اسپرم سازی میشود نا مشخص است ولی مواردی مثل افزایش درجه حرارت ،کاهش جریان خون و افزایش متابولیسم مضر در این امر دخیل اند ولی اینکه نقش کدام صد در صد است نامشخص است.

باید دانست که هرچه شدت واریکوسل بیشتر باشد اثرات تخریبی آن بر روند اسپرم سازی بیشتر بوده و هرچه زمان بیشتری ادامه داشته باشد و درمان آن به تعویق بیفتد اثرات تخریبی بیشتر میشود.

بطور کلی حدود یک سوم افرادی که واریکوسل دارند آزمایش اسپرم آنها مختل است یعنی یا تعداد و حرکت اسپرم ها و یا اشکال سالم اسپرم در آزمایش پایین است که در اکثریت موارد همه موارد ذکر شده اختلال دارد.

در مورد اثر واریکوسل بر روی اندازه بیضه در واریکوسلهای با شدت بالا دیده میشود که در طولانی مدت باعث کوچک شدن اندازه آن میشود.

 

درمان:

بطور کلی باید دانست درمان واریکوسل جراحی است و درمان دارویی وجود ندارد.جراحی برای واریکوسل به 3 دلیل انجام میشود:

1)که از همه شایع تر میباشد برای رفع ناباروری و افزایش حرکت و تعداد اسپرم در آزمایش به عمل آمده در بیماری که بعلت  ناباروری مراجعه کرده است.

2)که کمتر دلیل عمل کردن است و آن بیماری است که به علت درد بیضه چپ مراجعه میکند که اگر درد بیمار بصورت احساس داغی و سنگینی در این بیضه  در حالت ایستاده بوده و در حالت دراز کشیده از بین برود و در معاینه و شرح حال هیچ بیماری دیگری در بیضه وجود نداشته باشد میتوان بیمار را جهت از بین بردن درد عمل کرد.

3)بیماران با واریکوسل در سنین نوجوانی و بلوغ است که بخصوص با واریکوسل شدید مراجعه میکنند و معمولا گرفتن آزمایش اسپرم برای تصمیم گیری برای عمل جراحی ممکن نیست از این رو در صورتیکه در طول زمان متوجه کاهش سایز و اندازه بیضه تا 20% در طول 2 معاینه شویم این بیمار را باید عمل نمود.

مورد اول که  تصمیم گیری برای عمل برای افزایش باروری است  نیاز به توضیحات بیشتری دارد:در این بیماران آزمایش اسپرم ضعیف و مختل است که یا تعداد کم است و یا سرعت حرکت اسپرم و یا اشکال غیرطبیعی اسپرم زیاد است و یا همه موارد با هم.واریکوسل این بیماران باید در معاینه مشخص شود و اگر در معاینه مشاهده نشد و فقط در سونوگرافی مشخص شد ارزشی از جهت درمان ندارد و نباید عمل شود.حال اگر بیماری در معاینه واریکوسل داشت و در آزمایش اسپرم مختل بود تحت عمل جراحی قرار میگیرد و در این بیماران پس از عمل حدود 70% آنها آزمایش اسپرمشان طبیعی میشود و هرچه شدت بیماری بیشتر باشد این 70% بیشتر میشود.پس از عمل آزمایش باید پس از 3 ماه انجام شود و زودتر نیازی نیست.نکته ای که بعضی از بیماران میپرسند که آیا بیماری که آزمایش اسپرمش مختل است شانس بیشتری برای اختلالات مادرزادی جنین و یا سقط جنین دارد که اینطور نبوده و این افراد مثل بقیه مردم هستند.

به ندرت واریکوسل باعث صفر شدن تعداد  اسپرم در آزمایش میگردد که این افراد هم میتوانند پس از عمل بهبود یابند.

برگشت ادرار یا ریفلاکس

بطور طبیعی موقعیکه ادرار از مجاری حالب وارد مثانه می شود، به خاطر خاصیت دریچه در این محل دیگر ادرار از مثانه وارد حالب نمی شود، و در صورت برگشت غیر طبیعی از مثانه به حالب آن را ریفلاکس می نامند.

شیوع آن در کودکان مبتلا به عفونت ادراری تا 70% رسیده و اهمیت آن در این سنین بسیار زیاد می باشد زیرا که می تواند باعث تبدیل عفونت مثانه به عفونت کلیه ها شده و هربار عفونت کلیه در سنین پایین (زیر 10 سال) باعث تخریب قسمتی از نج کلیه می گردد.

با کنترل و درمان طبی مناسب 80% موارد ریفلاکس بدون عمل جراحی بهبود می یابد.

علائم بیماری های اورولوژیک

وجود خون در ادرار: در صورتیکه مقدار آن زیاد باشد، با چشم غیر مصلح قابل رویت بوده و در مقادیر کم در آزمایش ادرار مشخص می شود.
سوزش ادرار: می تواد در ابتدا و یا انتها و یا در میانه ادرار کردن احساس شود.
تکرر ادرار: می تواند روزانه و یا در شب باشد.
کاهش جریان ادرار: می تواند همراه زور زدن در هنگام ادرار کردن و نیز طولانی تر شدن زمان ادرار کردن باشد.
بی اختیاری ادراری: تقسیم بندی های متنوعی دارد که شامل
    o
بی اختیاری در افراد مسن
    o
بی اختیاری در زنان
    o
بی اختیاری در اثر بیماری های نخاعی و عصبی
    o
بی اختیاری در اثر اعمال جراحی
    o
شب ادراری در اطفال
    o
بی اختیاری در اثر مصرف بعضی داروها

ویتامین ها و اختلالات جنسی

ویژگی ها و عملکرد جنسی، بخشی از تندرستی و سلامت کلی افراد را تشکیل می دهد. در ارزیابی عمومی سلامت افراد، عملکرد جنسی نیز باید در نظر گرفته شود.

با وجود اهمیت این موضوعات در سلامت کلی افراد، برای بسیاری از افراد گفتگو با پزشکان درباره دلواپسی های جنسی دشوار است. در بسیاری از موارد می توان از شیوه تغذیه افراد به اختلالات جنسی آنها پی برد و با دادن یک رژیم مناسب، این گونه اختلالات را بهبود بخشید. همچنین در بسیاری از موارد، افراد از مصرف دارو برای درمان مشکلات جنسی خودداری می کنند که می توان با توصیه های ساده تغذیه ای مانند تجویز برخی ویتامین ها به آنها کمک کرد.


روی: از موادی که روی اختلالات جنسی تاثیر می گذارد، روی
است غذاهای حاوی روی عملکرد جنسی بانوان را بهبود می بخشد. همچنین مصرف روی با تاثیر بر روی غده آدرنال باعث کاهش استرس و افزایش عملکرد دستگاه ایمنی بدن می شود. غذاهای غنی از روی شامل جگر، غذاهای دریایی، صدف خوراکی، قارچ، دانه آفتابگردان و کنجد است.


 اسیدهای چرب ضروری: موادی هستند که بدن از آنها هورمون تولید می کند. ویتامینD و K به صورت محلول در آنها وجود دارند. این ویتامین ها قادرند پوست، مثانه، چشم و مخاط واژن را نرم و مرطوب نگه دارند. مصرف این مواد به صورت روزانه بسیاری از مسایل و مشکلات جنسی را برطرف می کند. برای افزایش اسیدهای چرب ضروری در بدن می توان از گیاهان دریایی، بذر کنجد، اسفناج، بادام و طالبی استفاده کرد.


 ویتامین :B این ویتامین نقش موثری در بدن بانوان دارد. به طور مثال، ویتامین ۶B میان استروژن و پروژسترون تعادل ایجاد می کند و میزان پرولاکتین را کنترل می کند. مصرف ویتامین های گروه B باعث بهبود جریان خون پوست و مخاط می شود.


بیوفلاوین: موادی مشابه ویتامین هستند که در گیاهان تازه پیدا می شوند، به ویژه گیاهان و علف های دریایی که دارای این مواد هستند، نقش مهمی در انعطاف پذیری عروق و سلامت رحم دارند و گردش خون را در ارگان ها بهبود می دهند که این فرآیند به بهبود اختلالات جنسی منجر می شود
.


 ویتامین :E این ویتامین تاثیر آنتی اکسیدانی دارد و غدد جنسی و اندام های جنسی را از رادیکال های آزاد محافظت می کند. مصرف این ویتامین باعث افزایش تعداد اسپرم و نفوذ آن به داخل تخمک می شود. همچنین ویتامین E باعث کاهش ایجاد پلاک روی عروق می شود که این فرآیند موجب بهبود جریان خون می شود.


 ویتامین :C مصرف این ویتامین ها موجب کاهش رادیکال های آزاد می شود. ویتامین C در اغلب میوه ها، به ویژه در پرتقال و توت فرنگی وجود دارد.


منیزیم: مصرف منیزیم باعث شل شدن ماهیچه های صاف و دیواره عروق می شود و دستگاه گردش خون را از رسوب پلاکت ها محافظت می کند و در نتیجه با بهبود جریان خون، برخی اختلالات جنسی را برطرف می کند
.

طب سنتی و اختلالات جنسی


نسخه طب سنتی برای اختلالات جنسی:
ابتلا به بیماری‌ها و اختلالات جنسی یکی از بزرگ‌ترین کابوس‌هایی است که ممکن است سراغ هر مرد و زن جوانی بیاید؛ بیماری‌ها و مشکلاتی که تاثیری عمیق و گاهی جبران‌ناپذیر بر زندگی زناشویی افراد دارد و عدم درمان آنها در زمان مناسب، صدمه‌های جبران‌ناپذیری را به کانون خانواده و ادامه روند زندگی  وارد می‌کند.


از این رو در زمان‌های قدیم حکما و طبیبان مکاتب درمانی سنتی و مکمل، شیوه‌ها و روش‌های طبیعی و متنوعی را برای بهبود و درمان بیماری‌ها و اختلال‌های جنسی به کار می‌بستند و استفاده از این شیوه‌ها را سالم‌ترین و بی‌عارضه‌ترین روش‌ها برای حفظ سلامت و درمان بیماری‌های جنسی مردان و زنان می‌دانند.


کدام بیماری با طب سنتی قابل درمان است؟

بر اساس آنچه در متون و کتاب‌های حکما و طبیبان طب سنتی ایران به رشته تحریر درآمده بیماری‌های جنسی مختلفی را می‌توان با شیوه‌های درمانی طب سنتی و گیاه‌درمانی درمان کرد.

از میان این بیماری‌ها می‌توان به ناتوانی‌های جنسی، کاهش میل جنسی، افزایش مفرط میل جنسی، خواب‌های جنسی و برخی دیگر از بیماری‌ها و اختلال‌های جنسی اشاره کرد.  البته باید به این نکته توجه داشت که یکی از ویژگی‌های طب سنتی ایران این است که درمان را برای بیمار و نه بیماری ارائه می‌کند. 

 

به این ترتیب در این شیوه درمانی برای بیماران مبتلا به یک بیماری نسخه‌ها و روش‌های درمانی متفاوتی ارائه می‌شود؛ روش‌هایی که متناسب با مزاج و طبع افراد توسط درمانگران و متخصصان طب سنتی انتخاب و برای درمان بیماری‌ها به آنها توصیه می‌شود.


درمانگران سنتی چه می گویند:
درمانگران و متخصصان طب سنتی  برای درمان بیماری‌های جنسی جنبه‌های فردی، روانی، شخصیتی، اجتماعی، تغذیه‌ای و رفتاری هر فرد را مد نظر قرار می‌دهند و پس از مطالعه این موارد برای  درمان بیماری‌ها و اختلال‌های جنسی اقدام می‌کنند.

 

روش‌های درمان بیماری‌ها و اختلال‌های جنسی در طب سنتی و شیوه‌های طبیعی متنوع است. گاهی افراد مبتلا به این بیماری‌ها خیلی ساده با اصلاح تغذیه، خواب، استحمام، گیاه‌درمانی، تجویز داروهای معدنی، ماساژ، عطردرمانی، ورزش و موسیقی‌درمانی برای درمان استفاده می‌کنند و این کاملا با مزاج فرد بیمار و مزاج بیماری او در ارتباط است.


عوامل مختلفی‌ از جمله مسائل روحی- روانی، نوع تغذیه، تحرک، شرایط آب‌ و هوایی، سن، بسیاری از داروها و برخی از بیماری‌ها می‌توانند در بهبود اختلال‌ها و بیماری‌های جنسی موثر باشند.


نقش رژیم غذایی:

بیماری ضعف قوای جنسی که در طب سنتی ایران از آن با نام ضعف قوت باه یا کمبود باه نام برده می‌شود به دلیل ضعف در یکی از اعضای رئیسه بدن یا تمامی آنها، همین‌طور ضعف عمومی بدن به وجود می‌آید که به وجود آمدن هر یک از این موارد دلایل خاص خود را دارد.

 

با این وجود درمانگران طب سنتی برای درمان بیماری پیش از هر چیز برای شناسایی علت ایجاد ضعف در اندام و اعضای ضعیف اقدام می‌کنند. از این رو آنها برای بیمار روش‌های درمانی سنتی و رژیم غذایی خاصی را توصیه می‌کنند. آنها مصرف غذاهایی که خلط زیادی در بدن ایجاد کند، غذاهایی که در بدن باد ایجاد کند و غذاهایی که میل به گرمی داشته باشد را بهترین غذاها برای درمان ضعف عمومی بدن می‌دانند و به بیماران خود توصیه می‌کنند  مصرف داروها و غذاهای توصیه شده بعد از حمام کردن تاثیر درمانی بیشتری دارد.

 

آنها به بیماران خود توصیه می‌کنند اگر هر 3 خاصیت ذکر شده در غذای آنها موجود نبود دست‌کم غذایشان 2 خاصیت را داشته باشد و سومین خاصیت از مصرف غذای دیگر تامین شود.


جادوی زنجبیل
زنجبیل از جمله گیاهان دارویی با طبع گرم است که مزه‌ای تند و سوزاننده دارد. مصرف این گیاه به صورت تازه یا خشک شده آن تاثیرات درمانی بی‌نظیری به همراه دارد که یکی از بارزترین آنها تقویت قوای جنسی است. این گیاه به دلیل طعم و عطری که به غذا می‌دهد یکی از پرمصرف‌ترین گیاهان دارویی و غذایی در میان مردم کشورهای شرقی است.

 

مصرف روزانه زنجبیل همراه غذاها، چای یا سالادها می‌تواند علاوه بر افزایش قوای جنسی به عنوان یک داروی طبیعی برای کاهش میزان کلسترول خون، کاهش چسبندگی پلاکت‌ها، افزایش قوت هضم و متابولیسم بدن مورد استفاده قرار گیرد.

 

علاوه بر زنجبیل، امروز فرآورده‌های صنعتی از این گیاه دارویی تهیه می‌شود که در داروخانه‌ها به فروش می‌رسد. اسانس زنجبیل یکی از این فرآورده‌هاست که می‌توان روزانه 20 تا 30 قطره آن را به همراه غذا، سالاد و چای 2 تا 3 بار در طول روز مصرف کرد.


این گیاه را دست کم نگیرید:
فلفل‌سبز گیاهی از ادویه‌ها و چاشنی‌های تند و پرمصرف‌ دنیا به ویژه مردمان آسیای شرقی است. این گیاه علاوه بر آنکه برای طعم‌بخشیدن به خوراکی‌ها و غذاها مورد استفاده قرار می‌گیرد، برای تهیه برخی داروهای طبیعی و حتی تهیه محصولات ضددرد مانند مشمع‌های طبی و برخی پمادهای ضددردهای اسکلتی از آنها استفاده می‌شود.

 

مصرف فلفل سبز علاوه بر خاصیت ضد میکروبی و ضد اسپاسم، تاثیر زیادی در بهبود عملکرد دستگاه گوارش به ویژه معده در هضم و جذب مواد غذایی دارد و می‌تواند در کاهش میزان چربی و کلسترول خون نیز اثر بگذارد.علاوه بر این فلفل سبز گیاهی بهترین محرک و داروی طبیعی برای بهبود و افزایش ضعف قوای جنسی و درمان این بیماری است.


غذاهایی که توصیه می‌شوند:

در برخی از متون طب سنتی اشاره شده که مصرف خوراکی‌ها و موادغذایی خاص می‌تواند به درمان و از بین رفتن ضعف قوای جنسی کمک کند. برای مثال در این متون به مصرف باقلا اشاره شده است. زیرا خوردن باقلا خلط و باد و بخارات در بدن ایجاد می‌کند اما در گروه غذاهای گرم نیست و بهتر است که مصرف آن با گیاهان دارویی گرم مزاج مثل زنجبیل یا شقاقل باشد.

 

علاوه بر این، در این متون اشاره شده مصرف گوشت گوسفند با پیاز، افزودن زنجبیل به موادغذایی، خوردن انگورشیرین رسیده و همین‌طور مصرف نخود خام با توصیه درمانگر و متخصص طب سنتی بر اساس نسخه‌ای که او ارائه می‌کند نیز می‌تواند به بهبود افرادی که دچار ضعف قوای جنسی هستند، کمک کند.

علاوه بر این، در شرایطی که کمی و ضعف قوای جنسی ناشی از ضعف بدن باشد مصرف شورباهای ساده، کباب، شلغم، روغن حیوانی، تخم‌مرغ نیمبند، مغز بادام و گردو و شیر توصیه شده است.


میانسالان چه کنند؟
انزال زودرس شایع‌ترین مشکل جنسی مردان به ویژه مردانی است که از مرز 40 سالگی عبور کرده‌اند و دوره میانسالی را پشت سر می‌گذارند. این اختلال که در میان بسیاری از مردان جهان دیده می‌شود، تاثیر عمیقی بر زندگی زناشویی این گروه از مردان دارد به ویژه آن گروه از مردانی که به دلیل مسائل روحی، اجتماعی و عرفی توانایی رویارویی با این اختلال را ندارند و به سختی برای درمان آن اقدام می‌کنند در حالی که درمان این اختلال می‌تواند تاثیر زیادی در بهبود کیفیت زندگی زناشویی و گرم‌تر شدن کانون خانواده داشته باشد.

 

در بسیاری از متون طب سنتی برای ابتلا به این اختلال 4 عامل ذکر شده است. در این متون اشاره شده که انجام فصد زیر نظر متخصص طب سنتی و مصرف غذای کمتر، گنجاندن آبغوره، آب انار، سکنجبین در ساعات اولیه روز در برنامه غذایی به بهبود این اختلال و درمان آن کمک می‌کند.

 

چگونه باید از کلیه ها محافظت کرد؟

مهم ترین بیماری های کلیوی کدامند، چگونه تشخیص داده می‌شونند، عوامل خطرزا کدامند؟....

از بین هر 20 فرانسوی، یکی شان کلیه هایی بیمار دارند و خودشان این موضوع را نمی‌دانند!
نزدیک به سه میلیون فرانسوی از یک بیماری کلیوی رنج می‌برند. با این حال، اکثر آنها از این موضوع اطلاع ندارند! در واقع، بیماری های کلیوی قبل از رسیدن به مراحل پیشرفته علائم خاصی از خود نشان نمی‌دهند. اغلب این بیماری ها دیر تشخیص داده می‌شوند. حال آنکه، تشخیص زود، می‌تواند شدت آسیب ها را کم و یا حتی متوقف کند.

کلیه ها: صافی های بدن
کلیه ها ضایعات سمی را که از نابودی سلول های بدن و هضم مواد خوراکی ایجاد می‌شوند، از بدن خارج می‌کنند. بریژیت لانز، نفرولوژیست و دبیر کل بنیاد کلیه، می‌گوید: «سلول های بدن ما برای زنده بودن نیاز به انرژی و مواد مختلف دیگری دارند، که این نیاز توسط مواد غذایی تأمین می‌شود.

ضایعات تولید شده توسط این مراحل اغلب توسط خون جذب و توسط کلیه ها تصفیه می‌شود. سپس این سموم وارد ادرار می‌گردند» .ضمناً، در موارد بیماری های کلیوی، بدن توسط ضایعات خودش، سمی می‌شود...

کلیه: کارخانۀ تولید هورمون ها
اما نقش کلیه ها فقط به تصفیه کردن خون محدود نمی‌شود. در واقع، کلیه ها هورمون هم تولید می‌کنند. بریژیت لانز اضافه می‌کند: «اولین آنها، رنین است که فشار خون را تنظیم می‌کند. به همین دلیل است که نارسایی کلیوی مزمن اغلب همراه با پرفشاری خون است!»

ضمناً کلیه ها اریتروپویتین معروف را هم می‌سازند که به خاطر دوپینگ شناخته شده است... . این هورمون بر ساخت مغز استخوان در تولید گلبول های قرمز خون اثر می‌گذارد. کمبود این هورمون بر اثر نارسایی کلیوی باعث کم خونی می‌شود.

در نهایت کلیه ها کالسیتریول هم تولید می‌کنند، که باعث جذب کلسیم توسط روده می‌شود. بعد از آغاز یک بیماری کلیوی، کالسیتریول هم کمتر تولید می‌شود. در صورت کمبود کلسیم، بدن کلسیم مورد نیازش را از استخوان ها برمی‌دارد که این موضوع باعث شکنندگی اسکلت بدن می‌شود.

بیماری های کلیوی: دلایل متعدد
بیماری های کلیوی ممکن است در اثر عفونت های میکروب هایی مانند استرپتوکوک ایجاد شوند.
همچنین جذب مواد سمی، خصوصاً برخی داروها، نیز ممکن است کارکرد نامناسب کلیه ها را در پی داشته باشد.
در نهایت، کلیه ها با افزایش سن، کارکرد کمتری دارند... در واقع، از 60 سالگی به بعد، در ازای هر 10 سال، 10% از عملکرد کلیه ها کاسته می‌شود.

انسداد سرخرگ های کلیوی
یکی از دلایل اصلی نارسایی کلیوی انسداد سرخرگ های کلیه است. بریژیت لانز در این باره اظهار می‌کند: «از پنجاه سالگی به بعد، دیوارۀ سرخرگ های کلیوی ممکن است ضخیم شود و رسوب کلسترول را در خود به دنبال داشته باشد. این همان ورم وریدی است! عبور خون به سمت کلیه کاهش می‌یابد. بنابراین بافت کلیوی، کم کم خراب می‌شود». ا

غلب اوقات، تشخیص زودرس این انسداد به کمک آنژیولاستی قابل درمان است. بیژیت لانز در ادامه توضیح می‌دهد که: «یک بالون کوچک وارد ناحیۀ منقبض شدۀ سرخرگ می‌شود و طی سی ثانیه آن را باد می‌کند. به این ترتیب این ورم از بین می‌رود و خون می‌تواند دوباره به شکل طبیعی در رگ به جریان بیافتد. این درمان می‌تواند باعث بهبود جزئی نارسایی کلیوی گردد.»

دیابت و نارسایی کلیوی
دیابت نیز مسئول یک چهارم موارد نارسایی کلیوی است و این نسبت دائماً در حال افزایش است. بریژیت لانز در این باره هشدار می‌دهد که: «دیابت اغلب همراه با پرفشاری و البته افزایش بسیار زیاد چربی خون است. این دو عامل، آسیب های کلیوی را با خود به همراه دارند» بازهم زمان اهمیت بالایی می‌یابد! هر چه دیابت زودتر تشخیص داده و درمان شود، از بین رفتن کلیه نیز کندتر خواهد شد.

کلیه ها: علائم هشدار دهنده
در ابتدای بیماری های کلیوی، اغلب علائم خاصی وجود ندارد. بریژیت لانز اضافه می‌کند: «نارسایی کلیوی کم کم با خستگی بیش از حد بر اثر انجام یک کار، از دست دادن اشتها و نیاز به دفع ادرار به دفعات هنگام شب، احساس می‌شود.» به طور کلی عدم کارکرد کلیه ها، در موارد پرفشاری خون، یا بعد از آزمایش ادرار کشف می‌شود. با پیشرفت درجه و شدت نارسایی کلیوی، پزشکان بر روی آزمایش خون حساب می‌کنند. اصلی ترین فاکتور کراتینین است، یعنی میزان کراتینین در خون سنجیده می‌شود.

لانز در این باره توضیح می‌دهد و می‌گوید: «کراتنین از نابودی طبیعی سلول های ماهیچه ای در بدن تولید می‌شود. اگر کلیه ها درست کار نکنند، میزان کراتنین خون افزایش می‌یابد.»

جلوی وخامت اوضاع را بگیرید
به محض اینکه نارسایی کلیه تشخیص داده شد، برای پیشگیری از وخامت شرایط باید درمان آغاز شود. بریژیت لانز تصریح می‌کند: به این منظور، «در ابتدا باید فشار خون به وسیلۀ دارو کنترل شود. سپس باید فرد بیمار در روش تغذیه اش تجدید نظر کند. در واقع، تغذیه ای سرشار از پروتئین کار کلیه ها را زیاد می‌کند و باعث ایجاد ضربه به عملکرد کلیه می‌گردد.» ضمناً توقف در استعمال دخانیات ضروری است. در واقع، سموم دخانیات روند پیشروی نارسایی کلیوی را سرعت می‌بخشد.

زمانی که کلیه ها دیگر کار نمی‌کنند!
به محض اینکه نارسایی کلیوی شدید شود، باید درمان توسط دیالیز را شروع کرد. دیالیز خون را از مسیر یک غشا نیمه نفوذ پذیر تصفیه می‌کند. در فرانسه، حدود 8000 در سال این درمان را آغاز می‌کنند و بیش از 35000 نفر به طور مرتب دیالیز می‌شوند.

بیماران بین همودیالیز و دیالیز پرتیونیل حق انتخاب دارند. در همودیالیز خون از رگ بازو برداشته می‌شود و به سمت دیالیز شونده، هدایت می‌گردد. سپس خون تصفیه و به داخل رگ تزریق می‌گردد. در عوض، در موارد همودیالیز پرتیونیل، دو لیتر از یک محلول به شکم وارد می‌شود. این محلول پریتوان است، که غشای اندام های شکمی را می‌پوشاند. این ماده نقش تصفیه کننده را بازی می‌کند...

پیوند کلیه
درمان سنگین دیالیز برای بسیاری از بیماران سخت است و زندگی را برای آنها طاقت فرسا می‌کند. بنابراین پیوند کلیه روشی برای درمان است. سابرینای 33 ساله که استاد دانشگاه است اطمینان می‌‌دهد و می‌گوید: «به علت نارسایی کلیه که بر اثر یک بیماری ژنتیکی برایم رخ داد، 12 سال است تحت درمان دیالیز قرار داشتم، سه بار در هفته و هر بار چهر ساعت.

دیالیز یک مشکل جسمی واقعی است، که خستگی شدید و آسیب تدریجی به بقیۀ بدن را به دنبال دارد. در 17 سالگی، شانس دریافت پیوند کلیه را داشتم. این پیوند مانند یک تولد مجدد بود.» پیوند کلیه بین یک گیرندۀ کلیه و اهداکننده ای که دچار مرگ مغزی شده، یا یک اهداکنندۀ زنده (دوقلوها، والدین...) صورت می‌گیرد. پیوند کلیه بیمار را از دیالیز راحت می‌کند، اما این به معنای پایان درمان نیست.

چگونه باید از کلیه ها محافظت کرد؟
برخی اصول بسیار ساده به حفظ سلامت کلیه ها کمک می‌کنند. بریژیت لانز در این باره توصیه هایی دارد: «باید متناسب با نیازتان آب کافی بنوشید (حداقل یک لیتر در روز) و این میزان را برای راحت تر شدن کار کلیه ها به چند مرحله تقسیم کنید. مراقب باشید تا تغذیه ای متعادل داشته باشید تا از افزایش وزن و بالارفتن کلسترول جلوگیری شود.

زیاد نمک استفاده نکنید زیرا مصرف زیاد نمک باعث پرفشاری خون می‌شود.» از هر گونه خوددرمانی بپرهیزید. در واقع، مسکن های غیراستروئیدی که شامل آسپرین هم می‌شوند، می‌توانند کلیه ها را سمی کنند. این مورد دربارۀ مسکن هایی مانند پاراستامول، اگر به میزان زیاد و به مدت طولانی مصرف شوند، نیز صدق می‌‌کند. لانز در این رابطه می‌گوید: «در رابطه با مصرف بیش از حد مسهل ها یا مدررها و مصرف محصولاتی که ترکیبات آنها برای تان شناخته شده نیست مانند برخی گیاهان چینی، مراقب باشید. در پایان، حواس تان به رژیم های غذایی پرپروتئین هم باشد، این دسته از خوراکی ها، کلیه ها را خسته می‌کنند!»
کلیه ها گران بها هستند، به خاطر آنها تغذیۀ مناسبی داشته باشیم...

 

تشخیص بیماری
از آنجایی که آغاز بیماری فاقد علامت است، باید به فکر تشخیص بیماری باشید تا بتوان جلوی وخامت آن را گرفت. افراد در معرض خطر حتما باید با پزشک شان صحبت کنند! افراد در معرض خطر یعنی اشخاص بالای 50 سال، کسانی که فشار خون شان بالاست، افراد خیلی چاق، مبتلایان به دیابت، سیگاری ها و کسانی که سابقۀ فامیلی بیماری های مجاری ادرار یا بیماری کلیوی را دارند.

سنگ کلیه و علائم آن


تحمل سنگ کلیه بسیار دردناک و تشخیص آن توسط خود فرد بسیار دشوار است مگراینکه بدانید چه علائمی دارد. در زیر به برخی از مهمتربن علائم و نشانه‌های مشکلات سنگ کلیه اشاره می‌کنیم.

 

هرکسی که تابحال دچار سنگ‌کلیه شده باشد، می‌داند که چقدر این مشکل دردناک است. درواقع، درد آن تقریباً شبیه به وضع‌حمل است. سنگ‌کلیه دردی دارد که شما را به زانو درمی‌آورد، تاحدی که حتی نمی‌توانید خود را به بیمارستان برسانید. بااینکه برخی از مُسکِن‌ها می‌توانند به طور موقت درد آن را التیام بخشند، اما فرد مبتلا به سنگ‌کلیه باید برای درمان دائمی، روزهایی را با درمان مایعات و احتمالاً مداخله جراحی سر کند. نیاز به ایجاد تغییر دائمی در رژیم‌غذایی و سبک زندگی است و ممکن است مشکل تا پایان عمر فرد چندین مرتبه بازگشت داشته باشد. پیشگیری بهترین راهکار برای مقابله با سنگ‌کلیه است اما ژنتیک و جنسیت معمولاً نقش بسیار مهمی در ایجاد سنگ‌کلیه دارند.

معرفی علائم و نشانه‌های سنگ‌کلیه چندان قطعی نیست زیرا ممکن است دچار ترکیبی از برخی علائم اصلی آن شوید. برخی از افرادیکه دچار سنگ‌کلیه شد‌ه‌اند، روزها در کمر خود احساس دردی کُند و نامعین می‌کنند و این درد برای برخی دیگر ممکن است شدید و بسیار تند و تیز باشد. این نشانه‌ها و علائم هشدار راهی برای افراد عادی است تا بتوانند سنگ‌کلیه را در خود تشخیص دهند و هیچوقت نمی‌تواند جایگزین تشخیص قطعی دکتر باشد. اگر دچار دردی بی‌امان و سخت شدید، فوراً به پزشک مراجعه کنید. نباید صبر کنید تا حمله اصلی شروع شود—یک آزمایش ادرار ساده می‌تواند خیلی زود مشکل سنگ‌کلیه را تشخیص دهد
.

در زیر به برخی از مهمترین نشانه‌ها و علائم حمله سنگ‌کلیه اشاره می‌کنیم
:

1. سابقه پزشکی و جنسیت. بااینکه خانم‌ها هم به همان میزان آقایان ممکن است دچار سنگ‌کلیه شوند اما تعداد مردانی که دچار سنگ‌کلیه می‌شوند بیشتر است. برخی محققان باور دارند که سابقه خانوادگی مشکلات کلیوی می‌تواند به طرز قابل توجهی احتمال ایجاد آن در شما را نیز افزایش دهد. هرگونه سابقه خانوادگی که نشاندهنده سنگ‌کلیه باشد را در خود بررسی کنید. پیشگیری همیشه بهتر از درمان است. اگر می‌دانید که سنگ‌کلیه در خانواده‌تان موروثی است، حتماً از اقدامات پیشگیرنده مناسب، مثل افزایش مصرف مایعات بدون شکر و کافئین و خودداری از مصرف بیش از حد لبنیات مخصوصاً در شب، بهره بگیرید. هیچوقت عمداً بدنتان را به مرز بی‌آبی یا کم‌آب شدن نکشانید که ممکن است در اثر ساعات طولانی کار فیزیکی یا صرف زمان زیاد در گرما ایجاد شود. همیشه حین اضافه‌کار، یک بطری اضافه آب همراه خود داشته باشید. افرادیکه در معرض حمله سنگ‌کلیه هستند،هیچکاه نباید از دو چیز دور بمانند: یکی ذخیره خوب آب و دستشویی. نگه داشتن ادرار به مدت طولانی در طولانی‌مدت برایتان ایجاد مشکل می‌کند.

2. درد کُند و شبیه به دندان‌درد که از ناحیه کمر و لگن آغاز می‌شود. این می‌تواند اولین نشانه وجود مشکل در شما باشد.

سطح درد می‌تواند مداوم یا متناوب باشد و گاهی بیاید و برود. به‌ندرت پیش می‌آید که به طور کل از بین برود. ممکن است تصور کنید که با مصرف یک یا دو داروی مسکن دردتان از بین می‌رود. بعد از چند ساعت یا حتی چند روز، شدت درد بیشتر شده و محل آن نیز مشخص‌تر می‌شود. برخی مبتلایان در ناحیه کلیه خود احساس فشار مشخصی می‌کنند، گویی ادرارشان می‌خواهد از مانعی بگذرد. بااینکه این درد قابل‌تحمل است اما هیچوقت نباید آن را چک نکنید
.

3. تب، بی‌حوصلگی و درد. درکنار این درد کُند در کمر، مبتلایان بسیاری دچار یک حس خستگی و بی‌حوصلگی می‌شوند. حتی ممکن است تب و لرز هم بکنید. فرایند فکری شما تارتر شده و سطح انرژیتان شدیداً پایین می‌آید. ممکن است واقعاً تب داشته باشید یا نداشته باشید اما باز هم دچار حالت‌تهوعی می‌شوید که معمولاً باسرماخوردگی و معده‌درد همراه است. راه رفتن برایتان سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود و این درد انجام کارهای روزمره را برایتان غیرممکن می‌سازد. برای بالا بردن دستانتان به بالای سر یا بلند شدن از حالت خمیده، مشکل خواهید داشت.

4. نشانه‌هایی از خون در ادرار. در طول این مدت باید ادرارتان را بررسی کنید. ممکن است اثری از خون در ادرارتان بیابید یا خودِ ادرار ممکن است رنگی غیرعادی پیدا کند.

اگر رنگ ادرارتان نارنجی پررنگ شده بود، احتمالاً آب بدنتان را از دست داده‌اید. وجود خون در ادرار نشانه هشدار است. تیره بودن رنگ ادرار همراه با درد تیز و شدید در ناحیه کلیه می‌تواند پرچم قرمزی برایتان باشد که به پزشک مراجعه کنید. درمورد علائم خفیف‌تر، باید به طور قابل‌ملاحظه‌ای مصرف آب خود را افزایش دهید. اگر این موجب کمتر شدن علائم خفیف نشد و هنوز ترشحات غیرعادی ادرار داشتید، به پزشک مراجعه کنید
.

5. دردهای تیز و سوزن‌سوزن‌کننده در یک طرف کمر. اگر یکدفعه احساس درد شدیدی به شما دست داد انگار که شکمتان را از داخل بریده و باز کرده باشند، احتمالاً دچار حمله سنگ‌کلیه شده‌اید. درد شما در این مقطع دوبرابر می شود و نیاز به مراجعه فوری به پزشک دارید. این دردناک‌ترین قسمت بیماری است و حتی از بیرون آمدن خود سنگ هم دردناک‌تر است. اگر در مطب دکتر یا اورژانس بیمارستان نشسته‌اید، بلافاصله تقاضای ویزیت پزشک را بکنید. بدون داروهای مسکن، دچار دردی شدید و مداوم از جانب کمرتان خواهی شد که به سمت شکمتان کشیده می‌شود. بسیاری از مبتلایان با قرار گرفتن در حالت‌های بسیار خاص احساس راحتی بیشتری می‌کنند و برای برخی نیز خوابیدن روی زمین یا نشستن سروته روی صندلی کمی آرامش‌بخش است. اما وقتی مسکن را دریافت کنید، علائم قابل‌تحمل‌تر خواهند شد.

از روند درمان چه انتظاری باید داشته باشید؟ اولین روز شما در بیمارستان با آزمایشات و تست‌های ادرار و سونوگرافی می‌گذرد. تست ادرار وجود خون را در ادرار تایید کرده و نشاندهنده انسداد احتمالی کلیه خواهد بود. سونوگرافی محل سنگ و سایز نسبی آنها را نشان می‌دهد. برای ثابت نگه داشتن سطح آب بدن، احتمالاً تزریق سرم انجام می‌گیرد و رژِیم‌غذایی نیز به موادغذایی غیر از لبنیات و مایعات بدون کافئین محدود خواهد شد. بعد از گذشت یک تا دو روز استراحت، پزشک برحسب نتایج آزمایشات اقدامات مختلفی را تجویز می‌کند.‌ بسیاری از سنگ‌های کلیه بعد از چند روز افزایش مایعات مصرفی به طور طبیعی دفع می‌شوند. بیمار معمولاً بعد از بیرون آمدن سنگ احساس راحتی خواهد کرد و سایز سنگ معمولاً به اندازه تخم گرجه‌فرنگی است. اما خیلی از بیماران هم به این خوش‌شانسی نیستند. برای این افراد پزشک استفاده از ابزار سنگ‌شکن که سنگ را به قطعات کوچک‌تر و قابل دفع می‌شکند، تجویز می‌کند. آخرین راه درمان جراحی است که از کاتتر بر روی مجرای خروجی مثانه استفاده می‌شود و یک ابزار قلاب شکل سنگ را گرفته و بیرون می‌کشد. ندرتاً نیاز به جراحی باز می‌شود که از طریق آن سنگ از یک برش کوچک بیرون کشیده می‌شود
.

اگر همه چیز خوب پیش رود، باید بعد از یک هفته به حالت عادی برگشته و بهبود یابید. دکتر به شما توصیه خواهد کرد به میزان زیاد از نوشیدنی‌های قنددار و کافئین‌دار استفاده نکنید و مصرف کلسیم خود را نیز در شب کاهش دهید. باید به خاطر داشته باشید که بیشتر آب بنوشید و از فعالیت‌های شدید که ممکن است موجب تعرق و از دست رفتن آب بدن شود خودداری کنید. وقتی یکبار دچار سنگ‌کلیه شوید، احتمال ابتلای دوباره شما بیشتر خواهد بود. اگر می‌خواهید این اتفاق برایتان تکرار نشود، باید به دقت به توصیه‌های پزشکتان گوش دهید
.

نارسایی کلیه


یکی از مهم‌ترین بیماری‌های کلیوی، نارسایی کلیه است. این بیماری اغلب بی‌سروصدا بروز کرده و به آرامی پیشرفت می‌کند و زمانی بیمار دچار علائم آن می‌شود که دیگر کار از کار گذشته و عملکرد کلیه‌ها تا حد زیادی مختل شده است. در آستانه هفته حمایت از بیماران کلیوی با محمد افشاریان، جراح و متخصص بیماری‌های کلیه و مجاری ادراری و تناسلی گفت‌و‌گو کرده‌ایم تا شرایطی که کلیه از کار افتاده برای بدن ایجاد می‌کند مورد بررسی قرار داده و نیز ضمن کسب اطلاعات بیشتر، با اقداماتی ساده از ابتلا به این بیماری پیشگیری کنیم.

 

نارسایی کلیه چیست و به چه علت رخ می‌دهد؟
به کاهش شدید عملکرد کلیه، نارسایی کلیه می‌گویند. این نارسایی به دو نوع مزمن و حاد تقسیم می‌شود. اگر کلیه‌ها به صورت ناگهانی از کار بیفتند، مثلا فردی در اثر تصادف یا حادثه، خون زیادی از دست بدهد، به نارسایی حاد مبتلا می‌شود. از دست دادن خون، میزان کارکرد خون کلیه را که عضوی پرخون است، به خطر می‌اندازد و باعث می‌شود در مدت کوتاهی از کار بیفتد و نارسایی حاد ایجاد شود، اما اگر عملکرد طبیعی کلیه‌ها بتدریج با اشکال مواجه ‌شود، نارسایی مزمن ایجاد می‌شود.

 

شایع‌ترین علت نارسایی مزمن، ابتلا به بیماری دیابت است. بیماری دیابت به رگ‌های متوسط خون در افراد مبتلا آسیب می‌رساند و باعث ایجاد نارسایی در عضوهایی مانند کلیه و چشم می‌شود. پس از آن پرفشاری خون، دومین علت نارسایی مزمن کلیه محسوب می‌شود. از دیگر بیماری‌های ایجادکننده این نارسایی، بزرگی پروستات است. این عارضه می‌تواند جلوی ادرار را بگیرد. چنانچه فردی متوجه بیماری شود، می‌تواند از ایجاد این نارسایی جلوگیری کند، اما اگر از بیماری اطلاعی نداشته باشد، نارسایی ماندگار خواهد شد. همچنین گاهی یکی از کلیه‌های بیمار بر اثر عفونت از بین می‌رود و کلیه دوم او نیز مبتلا به سنگ می‌شود، اما فرد متوجه بیماری نمی‌شود و به همین دلیل هر دو کلیه از کار می‌افتد. گاهی نیز نارسایی کلیه بر اثر بیماری‌های مادرزادی مانند دو نوع کیست کلیه به‌وجود می‌آید. یکی از این نوع کیست‌ها در سن کودکی و دیگری در بزرگسالی ایجاد و منجر به نارسایی کلیه می‌شود.

 

 

مصرف دارو هم می‌تواند باعث ایجاد نارسایی کلیه ‌شود؟
مصرف دارو در دو حالت عوارض به همراه دارد؛ نخست آن که باعث نارسایی حاد کلیه می‌شود. در این حالت ایجاد نفرتیک یا التهاب سلول‌های بینابینی باعث نارسایی حاد کلیه می‌شود. این عارضه با مصرف دارو و درمان‌های نگهدارنده قابل برگشت است. همچنین مصرف برخی داروها در درازمدت باعث می‌شود کلیه‌ها کارکرد خود را از دست بدهند و به نارسایی برسند. مشهورترین این داروها، داروهای ضددرد است. بنابراین توصیه می‌شود از مصرف خودسرانه این داروها جدا خودداری کنید.

 

آیا بیماری نارسایی کلیه علامت مشخصی دارد؟
کم‌خونی از علائم اولیه و شایع نارسایی کلیه است. معمولا این بیماران دچار درد نمی‌شوند و پس از مراجعه به آزمایشگاه و انجام آزمایش، متوجه بیماری می‌شوند. اگر فردی متوجه بیماری‌اش نشود و در موارد شدید به پزشک مراجعه کند، دچار علائم نارسایی مزمن کلیه مانند کاهش وزن، ورم دست و پا، بی‌اشتهایی، خستگی مفرط و ساطع شدن بوی بددهان خواهد شد. اکثر بیمارانی که مبتلا به نارسایی کلیه هستند، احساس خارش آزاردهنده‌ای را در بعضی مراحل پیشرفت بیماری تجربه می‌کنند. خونریزی‌های کوچک روی پوست یا تیره شدن رنگ ناخن‌ها و پوست از دیگر علائم دیررس این بیماری است و باید فرد تحت دیالیز قرار بگیرد.

 

نارسایی کلیه در کودکان با چه علائمی همراه است؟
یکی از مهم‌ترین علت‌های شیوع ابتلای کودکان به نارسایی کلیه، عفونت‌ ادراری و برگشت ادرار به کلیه‌ها(ریفلاکس ادراری) است. این بیماری بین دختران شایع‌تر از پسران است. در این حالت، ادرار از مثانه به کلیه بازمی‌گردد. اگر این عامل در کودک شناسایی نشود، کودک به نارسایی کلیه مبتلا خواهد شد. بنابراین اگر بچه‌ای بیش از یک بار به عفونت ادراری مبتلا شود، باید حتما تحت بررسی قرار گیرد. یکی دیگر از علت‌های شیوع بیماری، تنگی ابتدا یا انتهای حالب است. این بیماری مادرزادی ممکن است با عوارضی همچون دل‌درد، دل‌پیچه، گریه و بی‌قراری، بی‌اشتهایی و کاهش وزن همراه باشد.

کنترل قند خون در افراد دیابتی و کنترل فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون، مهم‌ترین اقدام برای پیشگیری از ابتلا به نارسایی کلیه است

 

رژیم غذایی مناسب برای این گروه از افراد چیست؟
افرادی که نارسایی کلیه مزمن دارند، باید از رژیم غذایی خاصی پیروی کنند. مصرف نمک در این شرایط باید محدود شود و غذاهای کم‌پروتئین و کم‌چرب مورد استفاده قرار گیرد. غذای مصرفی این افراد باید بیشتر گیاهی باشد. گفتنی است، در افرادی که نارسایی شدیدکلیه دارند، اختلالات الکترولیتی ایجاد می‌شود و عملکرد الکترولیت‌های خونی آنها مختل می‌شود که منجر به بالا رفتن پتاسیم خون خواهد شد و بسیار خطرناک است. به همین دلیل این افراد باید از خوردن سبزی‌ و میوه حاوی مقدار زیاد پتاسیم مانند موز و سیب‌زمینی اجتناب کنند.

 

آیا برای خوردن مایعات در مبتلایان به نارسایی کلیه محدودیتی وجود دارد؟
بیمارانی که نارسایی کلیه شدید دارند، در خوردن مایعات محدودیت دارند، اما افرادی که در مرحله اول بیماری قرار دارند، محدودیتی ندارند.

 

بیماری نارسایی کلیه چگونه درمان می‌شود؟
مهم‌ترین اقدام برای درمان بیماری، برطرف کردن عامل بیماری مثلا دیابت و فشارخون است تا باقیمانده بافت سالم کلیه حفظ شود و کلیه‌ها بتوانند کار خود را بخوبی انجام دهند. در مراحل اولیه نارسایی کلیه ممکن است به روش‌های مصنوعی تصفیه خون مانند دیالیز نیازی نباشد و بیمار با مصرف دارو بیماری‌اش را کنترل کند، اما اگر نارسایی کلیه در مراحل پیشرفته باشد، کلیه قادر نخواهد بود عمل تصفیه خون را بخوبی انجام دهد و سموم را از بدن خارج کند. بنابراین افراد مبتلا باید با روش مصنوعی دیالیز و در نهایت، پیوند کلیه درمان شوند. افراد بسته به شدت بیماری، هفته‌ای دو تا سه مرتبه دیالیز صفاقی یا خونی می‌شوند. برای انجام پیوند هم باید گیرنده‌ای از بستگان یا اهداکنندگان یا فردی که دچار مرگ مغزی شده، وجود داشته باشد که با کلیه بیمار سازگار باشد. همچنین بهترین زمان برای انجام پیوند کلیه، هنگامی است که بیمار به حد دیالیز رسیده و چند ماهی دیالیز کرده باشد، چون انجام عمل دیالیز احتمال پیوند را بالا می‌برد.

با این وصف، نارسایی کلیه با مصرف دارو درمان نمی‌شود.

چنانچه نارسایی حاد باشد با رفع عامل نارسایی برطرف می‌شود، اما اگر مزمن باشد، با مصرف دارو از بین نمی‌رود. داروهای نگهدارنده کمک می‌کند بیمار به زندگی ادامه دهد، اما نارسایی باقی خواهد ماند.

 

 

آیا پیوند کلیه در هر سنی امکان پذیر است؟
پیوند کلیه محدودیت‌هایی دارد و در هر سنی انجام نمی‌شود. این عمل برای افراد مسن بیش از 60 سال و کودکان زیر 10 سال نتایج خوبی ندارد.

 

برای پیشگیری از ابتلا به  بیماری نارسایی کلیه چه توصیه‌ای دارید؟
کنترل قند خون در افراد دیابتی و کنترل فشار خون در افراد مبتلا به پرفشاری خون، مهم‌ترین اقدام برای پیشگیری از ابتلا به نارسایی کلیه است. بنابراین اگر مبتلا به فشارخون یا قند خون هستید، با پزشک خود مشورت کنید. همچنین سنگ‌ها و عفونت‌های ادراری را جدی بگیرید. اگر کلیه شما سنگ‌ساز است یا سابقه بیماری مادرزادی دارید، با در نظر گرفتن یک شیوه زندگی درست و همچنین به‌کار بردن رژیم مناسب غذایی، از ابتلا به این بیماری پیشگیری کنید.

 

مقام ادبی ؛ عرفانی و علمی عارف بزرگ شیخ بهایی

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.

 


مرگ این عارف بزرگ و دانشمند را به سال ۱۰۳۰ و یا ۱۰۳۱ هجری در پایان هشتاد و هفتمین سال حیاتش ذکر کرده اند.وی در شهر اصفهان روی در نقاب خاک کشید و مریدان پیکر او را با شکوهی که شایسته شان او بود ، به مشهد بردند و در جوار حرم هشتمین امام شیعیان به خاک سپردند.

 


شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است. شیخ بهایی شاگردانی تربیت نموده که به نوبه خود از بزرگترین مفاخر علم و ادب ایران بوده اند، مانند فیلسوف و حکیم الهی ملاصدرای شیرازی و ملاحسن حنیفی کاشانی وعده یی دیگر که در فلسفه و حکمت الهی و فقه و اصول و ریاضی و نجوم سرآمد بوده و ستارگان درخشانی در آسمان علم و ادب ایران گردیدند که نه تنها ایران ،بلکه عالم اسلام به وجود آنان افتخار می کند. از کتب و آثار بزرگ علمی و ادبی شیخ بهایی علاوه بر غزلیات و رباعیات دارای دو مثنوی بوده که یکی به نام مثنوی "نان و حلوا" و دیگری "شیر و شکر" می باشد و آثار علمی او عبارتند از "جامع عباسی، کشکول، بحرالحساب و مفتاح الفلاح والاربعین و شرع القلاف، اسرارالبلاغه والوجیزه". سایر تالیفات شیخ بهایی که بالغ بر هشتاد و هشت کتاب و رساله می شود همواره کتب مورد نیاز طالبان علم و ادب بوده است.

 


تا کی به تمنای وصال تو یگانه

 

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه

 

ای تیره غمت را دل عشاق نشانه

 

جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه

 

رفتم به در صومعه عابد و زاهد

 

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

 

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

 

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

 

یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

 

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

 

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

 

من یار طلب کردم و او جلوه گه یار

 

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

 

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

 

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

 

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

 

در میکده و دیر که جانانه تویی تو

 

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

 

مقصود تویی ...کعبه و بتخانه بهانه

 

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

 

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

 

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

 

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

 

دیوانه منم ..من که روم خانه به خانه

 

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

 

دیوانه برون از همه آئین تو جوید

 

تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید

 

هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید

 

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

 

بیچاره بهایی که دلش زار غم توست

 

هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست

 

امید وی از عاطفت دم به دم توست

 

تقصیر "خیالی" به امید کرم توست

 

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

 

 

"شیخ بهایی"

 


بهاء الدین محمد بن عزالدین حسین بن عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن حسن بن محمد بن صالح حارثی همدانی عاملی جبعی (جباعی) معروف به شیخ بهائی در سال ۹۵۳ ه.ق ۱۵۴۶ میلادی در بعلبک متولد شد. او در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" می زیسته و از نژاد "حارث بن عبدالله اعور همدانی" متوفی به سال ۶۵ هجری از معاریف اسلام بوده است.

 


ناحیه "جبل عامل" همواره یکی از مراکز شیعه در مغرب آسیا بوده است و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیه برخاسته اند، بسیارند. در هر زمان، حتی امروزه فرق شیعه در جبل عامل به وفور می زیسته اند و در بنیاد نهادن مذهب شیعه در ایران و استوار کردن بنیان آن مخصوصاً از قرن هفتم هجری به بعد یاری بسیار کرده و در این مدت پیشوایان بزرگ از میان ایشان برخاسته اند و خاندان بهائی نیز از همان خانواده های معروف شیعه در جبل عامل بوده است.

 


بهاءالدین در کودکی به همراه پدرش به ایران آمد و پس از اتمام تحصیلات، شیخ الاسلام اصفهان شد. چون در سال ۹۹۱ هجری قمری به قصد حج راه افتاد، به بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله عراق، شام و مصر رفت و پس از ۴ سال در حالی که حالت درویشی یافته بود، به ایران بازگشت.

 

 

وی در علوم فلسفه، منطق، هیئت و ریاضیات تبحر داشت، مجموعه تألیفاتی که از او بر جای مانده در حدود ۸۸ کتاب و رساله است. وی در سال ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جنب موزه آستان قدس دفن کردند.

 


شخصیت ادبی شیخ بهایی

 

 

ـ بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است. وی با زبان ترکی نیز آشنایی داشته است. عرفات العاشقین (تألیف ۱۰۲۲ـ ۱۰۲۴)، اولین تذکره ای است که در زمان حیات بهائی از او نام برده است.

 


بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است؛ یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمه ای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول « رموز اسم اعظم » (ص ۹۴ ـ ۹۹) را هم نقل کرده است. با این همه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.

 


اشعار فارسی بهائی عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. ازمثنوّیات معروف شیخ می توان از اینها نام برد: «نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز»، این مثنوی ملمّع چنانکه از نام آن پیداست در سفر حج و بر وزن مثنوی مولوی سروده شده است و بهائی در آن ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است. او این مثنوی را به طور پراکنده در کشکول نقل کرده و گردآورندگان دیوان فارسی وی ظاهراً به علت عدم مراجعه دقیق به کشکول متن ناقصی از این مثنوی را ارائه کرده اند.

 


«نان و پنیر»، این اثر نیز بر وزن و سبک مثنوی مولوی است؛ «طوطی نامه» نفیسی این مثنوی را که از نظر محتوا و زبان نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی است، بهترین اثر ادبی شیخ دانسته و با آنکه آن را در اختیار داشته جز اندکی در دیوان بهائی نیاورده و نام آن را نیز خود براساس محتوایش انتخاب کرده است.

 

 

«شیر و شکر»، اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک است. در زبان عربی این بحر شعری پیش از بهائی نیز مورد استفاده بوده است. « شیر و شکر » سراسر جذبه و اشتیاق است و علی رغم اختصار آن (۱۶۱ بیت در کلیات، چاپ نفیسی، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۸؛ ۱۴۱ بیت در کشکول، ج ۱، ص ۲۴۷ ـ ۲۵۴) مشحون از معارف و مواعظ حکمی است، لحن حماسی دارد و منظومه ای بدین سبک و سیاق در ادب فارسی سروده نشده است؛ مثنویهایی مانند «نان و خرما»، «شیخ ابوالپشم» و «رموز اسم اعظم» را نیز منسوب بدو دانسته اند که مثنوی اخیر به گزارش میر جهانی طباطبائی (ص ۱۰۰) از آنِ سید محمود دهدار است. شیوه مثنوی سرایی بهائی مورد استقبال دیگر شعرا، که بیشتر از عالمان امامیه اند واقع شده است. تنها نثر فارسی بهائی که در دیوان های چاپی آمده است، « رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش » است.

 


بهائی در عربی نیز شاعری چیره دست و زبان دانی صاحب نظر است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد. مهمترین و دقیقترین اثر او در نحو، « الفوائد الصمدیه » معروف به صمدیه است که به نام برادرش عبدالصمد نگاشته است و جزو کتب درسی در مرحله متوسط علم نحو در حوزه های علمیه است. اشعار عربی بهائی نیز شایان توجه بسیار است. معروفترین و مهمترین قصیده او موسوم به « وسیله الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام » در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثناعشری بودن وی مردود می سازد. بهائی در ارجوزه سرایی نیز مهارت داشت و دو ارجوزه شیوا یکی در وصف شهر هرات به نام « هراتیه یا الزّهره » (کشکول، ج۱،ص ۱۸۹ ـ ۱۹۴) و دیگر ارجوزه ای عرفانی موسوم به « ریاض الارواح » (کشکول، ج۱، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷) از وی باقی مانده است.

 


دوبیتیهای عربی شیخ نیز از شهرت و لطافت بسیاری برخوردار بوده که بیشتر آنها در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه معصومین علیه السلام است.

 

 

شیخ محمدرضا فرزند شیخ حرّعاملی (متوفی ۱۱۱۰) مجموعه لطیفی از اشعار عربی و فارسی شیخ بهائی را در دیوانی فراهم آورده است. اشعار عربی وی اخیراً با تدوین دیگری نیز به چاپ رسیده است. بخش مهمی از اشعار عربی بهائی، لُغَز و معمّاست.

 


از بررسی شیوه نگارش بهائی در اکثر آثارش، این نکته هویداست که وی مهارت فراوانی در ایجاز و بیان معمّا آمیز مطالب داشته است. وی حتی در آثار فقهی اش این هنر را به کار برده که نمونه بارز آن «رسائل پنجگانه الاثناعشرّیه »، است. این سبک نویسندگی در « خلاصه الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان و الوجیزه فی الدرایه » آشکاراتر است. بهائی تبحّر بسیاری در صنعت لغز و تعمیه داشته و رسائل کوتاه و لغزهای متعدّد و معروفی به عربی از وی بر جا مانده است. مانند:

 

« لغزالزبده » ( لغزی است که کلمه زبده از آن به دست می آید )، « لغزالنحو »، « لغزالکشّاف » ، « لغزالصمدیه »، « لغزالکافیه » و « فائده ». نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به « کشکول شیخ بهائی» است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می شود.

 


بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او که تماماً موجز و بدون حشو و زواید است، مورد توجه دانشمندان پس از او قرار گرفته و بر شماری از آنها شروح و حواشی متعدّدی نگاشته شده است. خود بهائی نیز بر بعضی تصانیف خود حاشیه ای مفصّل تر از اصل نوشته است. از برجسته ترین آثار چاپ شده بهائی می توان از اینها نام برد: « مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین» ( تألیف ۱۰۱۵)، که ارائه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن (آیات الاحکام) و حدیث است. این اثر دارای مقدمه بسیار مهمی در تقسیم احادیث و معانی برخی اصطلاحات حدیثی نزد قدما و توجیه تعلیل این تقسیم بندی است. از اثر مذکور تنها باب طهارت نگاشته شده و بهائی در آن از حدود چهارصد حدیث صحیح و حسن بهره برده است؛ «جامع عباسی»، از نخستین و معروفترین رساله های علمیه به زبان فارسی؛ « حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین » (تألیف ۱۰۰۷)، در فقه که تا پایان صلوه نوشته است و در آن به شرح و تفسیر بیش از یکهزار حدیث فقهی پرداخته شده است؛ « الاثنا عشریه » در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است. بهائی دراین اثر بدیع، مسائل فقهی هر باب را به قسمی ابتکاری بر عدد دوازده تطبیق کرده است، خود وی نیز بر آن شرح نگاشته است.

 


« زبده الاصول » این کتاب تا مدتها کتاب درسی حوزه های علمی شیعه بود و دارای بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم است. « الاربعون حدیثاً » (تألیف ۹۹۵) معروف به اربعین بهائی ؛ « مفتاح الفلاح » (تألیف ۱۰۱۵) در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر سورة حمد. این اثر کم نظیر که گفته می شود مورد توجه و تأیید امامان معصوم علیه السّلام قرار گرفته است.

 


« حدائق الصالحین » (ناتمام)، شرحی است بر صحیفة سجادیه که هر یک از ادعیة آن با نام مناسبی شرح شده است. از این اثر تنها الحدیقه الهلالیه در شرح دعای رؤیت هلال (دعای چهل و سوم صحیفة سجادیه) در دست است.

 


« حدیقة هلالیه » شامل تحقیقات و فوائد نجومی ارزنده است که سایر شارحان صحیفه از جمله سید علیخان مدنی در شرح خود موسوم ریاض السالکین از آن بسیار استفاده کرده اند. همچنین فوائد و نکات ادبی، عرفانی، فقهی و حدیثی بسیار در این اثر موجز به چشم می خورد.

 


خدمات شیخ بهائی

 

 

در عرف مردم ایران، شیخ بهائی به مهارت در ریاضی و معماری و مهندسی معروف بوده و هنوز هم به همین صفت معروف است، چنانکه معماری مسجد امام اصفهان و مهندسی حصار نجف را به او نسبت می دهند. و نیز شاخصی برای تعیین اوقات شبانه روز از روی سایه آفتاب یا به اصطلاح فنی، ساعت آفتاب یا صفحه آفتابی و یا ساعت ظلی در مغرب مسجد امام (مسجد ش-ا-ه سابق) در اصفهان هست که می گویند وی ساخته است.

 

 در احاطه وی در مهندسی مساحی تردید نیست و بهترین نمونه که هنوز در میان است، نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و قرای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب ش-ا-ه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شده و ترتیب بسیار دقیق و درستی با منتهای عدالت و دقت علمی در باب حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها داده اند که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.

 


دیگر از کارهای علمی که به بهائی نسبت می دهند طرح ریزی کاریز نجف آباد اصفهان است که به نام قنات زرین کمر، یکی از بزرگترین کاریزهای ایران است و از مظهر قنات تا انتهای آبخور آن ۹ فرسنگ است و به ۱۱ جوی بسیار بزرگ تقسیم می شود و طرح ریزی این کاریز را نیز از مرحوم بهائی می دانند.

 

 

دیگر از کارهای شیخ بهائی، تعیین سمت قبله مسجد امام به مقیاس چهل درجه انحراف غربی از نقطه جنوب و خاتمه دادن به یک سلسله اختلاف نظر بود که مفتیان ابتدای عهد صفوی راجع به تشخیص قبله عراقین در مدت یک قرن و نیم اختلاف داشته اند.

 


یکی دیگر از کارهای شگفت که به بهائی نسبت می دهند، ساختمان گلخن گرمابه ای که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است و آن حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشته اند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم می شد و در زیر پاتیل گلخن فضای تهی تعبیه کرده و شمعی افروخته در میان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدیدهمچنان می سوخت و آب حمام بدان وسیله گرم می شد و خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از کار می افتد و چون پس از مدتی به تعمیر گرمابه پرداختند و آن محوطه را شکافتند، فوراً شمع خاموش شد و دیگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنین طراحی منارجنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده می شود.

 

 

 


استادان شیخ بهائی

 

 

آن طور که مؤلف عالم آرا آورده است، استادان او بجز پدرش از این قرار بوده اند: "تفسیر و حدیث و عربیت و امثال آن را از پدر و حکمت و کلام و بعضی علوم منقول را از مولانا عبدالله مدرس یزدی مؤلف مشهور حاشیه بر تهذیب منطق معروف به حاشیه ملا عبدالله آموخت. ریاضی را از ملا علی مذهب ملا افضل قاضی مدرس سرکار فیض کاشانی فرا گرفت و طب را از حکیم عماد الدین محمود آموخت و در اندک زمانی در منقول و معقول پیش رفت و به تصنیف کتاب پرداخت."

 

"مؤلف روضات الجنات استادان او را پدرش و محمد بن محمد بن محمد ابی الطیف مقدسی می شمارد و گوید که صحیح بخاری را نزد او خوانده است."

 

علاوه بر استادان فوق در ریاضی؛ "بهائی نزد ملا محمد باقر بن زین العابدین یزدی مؤلف کتاب مطالع الانوار در هیئت و عیون الحساب که از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است."

 

 

بزرگداشت مقام فردوسی


 

 

 

آرامگاه فردوسی در طوس مشهد 

آرامگاه فردوسی در شهر طوس خراسان رضوی 

 

 

زایش و نام و نشان 

بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به جهان گشود.

سال زایش فردوسی در ۳۲۹ هجری قمری از آنجا دریافته شده‌است که در یکی از سروده‌های فردوسی می‌توان زمان چیرگی سلطان محمود غزنوی بر ایران در سال ۳۸۷ هجری قمری (برابر با ۳۷۵ خورشیدی) را دریافت کرد: 

بدانگه که بُد سال پنجاه و هشت
نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت
فریدون بیداردل زنده شد

زمین و زمان پیش او بنده شد 

و هم‌چنین با درنگریستن به این که فردوسی در سال ۳۸۷ قمری، پنجاه و هشت ساله بوده‌است، می‌توان درست بودن این گمان را پذیرفت.

نظامی عروضی، نخستین پژوهنده‌ای که دربارهٔ زندگی فردوسی جستاری نوشته‌است، زایش فردوسی را در روستای «باز» (پاژ) دانسته‌است. بن‌مایه‌های تازه‌تر روستاهای «شاداب» و «رزان» را نیز جایگاه زایش فردوسی دانسته‌اند اما بیشتر پژوهشگران امروزی این گمانه‌ها را بی‌پایه می‌دانند.

نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده‌است. نام کوچک او را در بن‌مایه‌های کهن‌تر مانند عجایب‌المخلوقات و تاریخ گزیده (حمدالله مستوفی) و سومین مقدمهٔ کهن شاهنامه، «حسن» نوشته‌اند. منابع دیگر هم‌چون ترجمهٔ عربی بنداری، پیشگفتار دست‌نویس فلورانس و پیشگفتار شاهنامه بایسنقری (و نوشته‌های برگرفته از آن) نام او را «منصور» گفته‌اند. نام پدر او نیز در تاریخ گزیده و سومین مقدمهٔ کهن شاهنامه «علی» گفته شده‌است. محمدامین ریاحی پس از بررسی کهن‌ترین بن‌مایه‌ها، نام «حسن بن علی» را پذیرفتنی دانسته‌است و این نام را با قرینه‌های دیگری که وابستگی او را به یکی از فرقه‌های تشیع می‌رساند، سازگارتر دانسته‌است، هرچند که همچون بیشتر پژوهندگان زندگانی فردوسی، او را از هرگونه تعصب مذهبی برکنار دانسته‌است.[۴][۵][۶]

برای پدر فردوسی در بن‌مایه‌های کم‌ارزش‌تر نام‌های دیگری نیز آورده‌اند، مانند: «مولانا احمد بن مولانا فرخ» (مقدمهٔ بایسنغری)، «فخرالدین احمد» (هفت اقلیم)، «فخرالدین احمد ابن حکیم مولانا» (مجالس المؤمنین و مجمع الفصحا)، و «حسن اسحق شرفشاه» (تذکرة الشعراء). تئودور نولدکه در کتاب حماسهٔ ملی ایران درباره نادرست بودن نام «فخرالدین» نوشته‌است که دادن لقب‌هایی که به «الدین» پایان می‌یافته‌اند در زمان آغاز نوجوانی فردوسی کاربرد پیدا کرده‌است و ویژه «امیران مقتدر» بوده‌است، از این رو پدر فردوسی نمی‌توانسته چنین لقبی داشته باشد.[۷] 

پرورش و بالندگی 

بر پایهٔ اشاره‌های ضمنی فردوسی دانسته شده‌است که او دهقان و دهقان‌زاده بود. دهقان در روزگار فردوسی و در شاهنامهٔ او به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی مالک روستا یا رئیس شهر بوده‌است.[۸] دربارهٔ دوران کودکی و جوانی او نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن‌مایه‌های کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به چشم می‌خورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه، می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست‌مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده‌است. [۹] هم‌چنین از شاهنامه این گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده‌است. [۱۰]

آغاز زندگی فردوسی هم‌زمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین‌های فرارود بود. در درازنای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت‌گام همان راه شد. [۱۱]

سروده‌های جوانی 

کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند اما با درنگریستن به توانایی فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌است و چه بسا سرودن بخش‌هایی از شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده‌است. [۱۲] این گمانه می‌تواند یکی از سببهای ناهمگونی‌های زیاد ویرایشهای دستنویس شاهنامه باشد. به این سان که ویرایشهای کهن‌تری از این داستانهای پراکنده دست‌مایه نسخه‌برداران شده باشد. از میان داستانهایی که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد می‌توان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.

فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه‌کاره ماندن گشتاسب‌نامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت می‌پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن‌مایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده‌است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد.[۱۳] فردوسی در این سفر «شاهنامهٔ ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده‌است و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه‌ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.[۱۴] 

سُرایش شاهنامه

شاهنامه پرآوازه‌ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی می‌باشد. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت‌ها به انجام رساند:[۱۵]

سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار
به نام جهان داور کردگار

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد.[۱۶] فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد.[۱۷] پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده‌است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار
به نام جهان داور کردگار

فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد.[۱۸] از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده‌است:

کنون عمر نزدیک هشتاد شد
امیدم به یک باره بر باد شد
کنون سالم آمد به هفتاد و شش
غنوده همه چشم میشار فش
 

درگذشت و آرامگاه  

سال مرگ فردوسی تا چهار سده پس از زمان او در بن‌مایه‌های کهن نیامده‌است. نخستین نوشته‌ای که از زمان مرگ فردوسی یاد کرده مقدمه شاهنامه بایسنغری است که سال ۴۱۶ هجری قمری را آورده‌است. این دیباچه که امروزه بی‌پایه بودن نوشتارهای آن به اثبات رسیده از بن‌مایه دیگری یاد نکرده‌است. تذکره‌نویسان بعدی همین تاریخ را بازگو کرده‌اند. جدای از آن تذکرةالشعرای دولتشاه (که آن هم بسیار بی‌پایه‌است) زمان مرگ او را در سال ۴۱۱ هجری قمری آورده‌است.[۱۹] محمدامین ریاحی، با درنگریستن در گفته‌هایی که فردوسی از سن و ناتوانی خود یاد کرده‌است، این گونه نتیجه‌گیری کرده‌است که فردوسی می‌بایستً پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.[۲۰]

پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری کرد و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد[۲۱]. مقبره فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.[نیازمند منبع]  

مذهب فردوسی  

بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و منابع اولیه‌ای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بود. ولی برخی از پژوهشگران اخیرا در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کرده‌اند. برخی صرفاً او را شیعه نامیده‌اند؛ برخی دیگر همچون ملک الشعرای بهار این سؤال را پرسیده‌اند که آیا فردوسی شیعه زیدی، اسماعیلی و یا دوازده امامی بوده است. نولدکه بر این باور بود که فردوسی شیعه بود ولی او را جزو گروه تندرو (غلات) نمی‌دانست. شعرانی فردوسی را سنّی یا شیعه زیدی می‌خواند ولی شعرانی بیشتر دغدغه دفاع از سنی مذهب بودن سلطان محمود را دارد. محیط طباطبایی نیز فردوسی را شیعه زیدی می‌دانست. عباس زریاب خویی بحث می‌کند که فردوسی شیعه اسماعیلی است در حالی که احمد مهدوی دامغانی بر این باور است که فردوسی شیعه دوازده‌امامی است. تنها گواهی که برای سنّی یا زیدی مذهب بودن فردوسی آورده شده است همان ابیاتی است که در مدح ابوبکر، عمر و عثمان در بخش آغازین شاهنامه آورده شده ولی این ابیات همچنان که از سیاق آنها بر می‌آید با متن همخوانی ندارند و الحاقی هستند. با کنار گذاردن این ابیات شکی باقی نمی‌ماند که فردوسی شیعه بوده است. به علاوه باید این مطلب را مد نظر داشت که طوس از دیرباز مرکز تشیع بوده است و نیز خاندان ابو منصور محمد ابن عبد الرزاق هم ظاهراً شیعه بوده‌اند. فردوسی در مورد مذهب آسان‌گیر بود و مذهب نیاکان خویش را پاس می‌داشت. به علاوه نشانه‌های ایمان اسلامی عمیق از خود اظهار نمی‌داشت. در واقع فردوسی در شاهنامه گهگاه به ثبت لحظاتی می‌پردازد که حتّی اگر هم برگرفته از منابع ایران باستان بوده‌اند نمی‌بایست در نوشته‌های یک مسلمان مقید بیایند. با این حال فردوسی در مورد شاخه مذهبی خود (تشیع) تعصب داشت و همچنان که از مقدمه شاهنامه بر می‌آید او مذهب خود را اسلام واقعی می‌دانست. یک توضیح این دوگانگی این است که در سده‌های اول اسلام در ایران، اعتقاد شیعی با مبارزات ملی در خراسان عجین بود. به گونه‌ای که خلفای بغداد و طرفدارانشان در ایران هیچ‌گاه بین «مجوس» (زرتشتیان)، «زندیق» (مانویان)، «قرمطی» (اسماعیلیان) و «رافضی» (شیعیان به طور کلی) فرقی نمی‌گذاشتند. فردوسی همان طور که نولدکه اظهار می‌دارد بالاتر از همه این بحث‌ها «یک یکتاپرست بود که ارتباطش را با نیاکانش حفظ کرده بود.» فردوسی با فلاسفه و آنهایی که در پی اثبات وجود خدا بودند مخالف بود. او معتقد بود، خدا را با عقل، قلب و یا دلیل نمی‌توان یافت. بلکه به اعتقاد او وجود، یکتایی، و قدرت خدا، همگی با صرف وجود آفرینش به خودی خود تقریر می‌شوند. به همین دلیل او خدا را در حالی می‌پرستید که در مورد چرایی و چگونگی ایمان ساکت بود. بر اساس اعتقادات او، همه چیز از خوب و بد فقط به اراده خدا برای انسان‌ها رخ می‌دهند. این ایمان مطلق به یگانگی و قدرت خدا گاهی در شاهنامه بر اثر جبرگرایی او که احتمالأ ناشی از تاثیر زروانیان دوره ساسانی است آشفته می‌گردید.[۲۲]  

افسانه‌های زندگی فردوسی

 

افسانه‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه گفته شده که بیشتر به سبب شور و دلبستگی مردم دوستدار فردوسی و انگارپردازی شاهنامه‌خوانان پدید آمده‌اند. بی‌پایه بودن بیشتر این افسانه‌ها به‌آسانی با بهره‌گیری از بن‌مایه‌های تاریخی یا با بهره‌گیری از سروده‌های شاهنامه روشن می‌شود. از این دست می‌توان داستان راه یافتن نسخه پهلوی شاهنامه از تیسفون به حجاز و حبشه و هند و سرانجام به ایران آمدنش به دست یعقوب لیث، داستان راه یافتن فردوسی به دربار سلطان محمود، رویارویی فردوسی با سه سراینده دربار غزنویان (عنصری، فرخی، و عسجدی)، داستان‌های سفر فردوسی به غزنه یا ماندنش در غزنه، داستان فرار او به بغداد، هند، طبرستان، یا قهستان پس از نوشتن هجونامه، داستان پیشکش کردن شاهنامه به سلطان محمود به سبب نیازمندی و تنگدستی وی در فراهم آوردن جهیزیه برای دخترش، داستان فرستادن پیشکشی که سلطان محمود به فردوسی نوید آن را داده بوده‌است به سان پول سیمین به جای زر به پیشنهاد احمد بن حسن میمندی و بخشیدن آن پاداش به فقاع‌فروش و حمامی به دست فردوسی و پشیمانی سلطان محمود و هم‌زمانی رسیدن پاداش زر با مرگ فردوسی را نام برد. 

سروده‌های فردوسی 

تنها سروده‌ای که روشن شده از فردوسی است، خود شاهنامه‌است (جدای از بیت‌هایی که خود او از سروده‌های دقیقی دانسته‌است. سروده‌های دیگری نیز از فردوسی دانسته شده‌اند مانند چند قطعه، چهار پاره، رباعی، قصیده، و غزل که پژوهشگران در این که سراینده آنها فردوسی باشد، بسیار دودل می‌باشند و به ویژه قصیده‌ها را سرودهٔ زمان صفویان می‌دانند[۲۳]

سروده‌های دیگری نیز از برای فردوسی دانسته شده‌اند که بیشترشان بی پایه هستند. نامورترین آنها مثنوی‌ای به نام یوسف و زلیخا است[نیازمند منبع] که در مقدمه بایسنغری سرودهٔ فردوسی به شمار رفته‌است. اما این گمانه از سوی پژوهشگران نادرست دانسته شده و از آن میان مجتبی مینوی در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی گویندهٔ آن را «ناظم بیمایه‌ای به نام شمسی» یافته‌است. محمدامین ریاحی او را شرف‌الدین علی یزدی دانسته‌است و بر این باور بوده‌است که مقدمهٔ بایسنغری را هم همین نویسنده نوشته باشد [۲۴].

سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده‌است «هجونامه»ای در نکوهش سلطان محمود است که به گفتار نظامی عروضی سد بیت بوده‌است و شش بیت از آن به جای مانده‌است. ویرایش‌های گوناگونی از این هجونامه در دست بوده‌است که از ۳۲ بیت تا ۱۶۰ بیت داشته‌اند. انتساب چنین هجونامه‌ای را به فردوسی، برخی از پژوهشگران نادرست دانسته‌اند، مانند محمود شیرانی که با درنگریستن به این که بسیاری از بیت‌های این هجونامه از خود شاهنامه یا مثنوی‌های دیگر آمده‌اند و بیت‌های دیگر نیز از دید ادبی کاستی دارند چنین نتیجه‌گیری کرد که این هجونامه ساختگی است[نیازمند منبع]. اما محمدامین ریاحی با درنگریستن به این که از این هجونامه در شهریارنامهٔ عثمان مختاری (از ستایشگران مسعود سوم غزنوی نوادهٔ محمود)، که پیش از چهار مقالهٔ نظامی عروضی نوشته شده‌است[نیازمند منبع]، نام برده شده‌است، سرودن هجونامه‌ای توسط فردوسی را پذیرفتنی دانسته‌است. ۲۵] 

دوستداران و دشمنان فردوسی 

در همان سال‌های آغازین پس از مرگ فردوسی ناسازگاری و کینه ورزی با شاهنامه آغاز شد که بیشتر به سبب سیاست‌های ایران‌ستیزانه دربار عباسیان و مدارس نظامیه پدید آمد. سلطان محمود پس از چیرگی بر ری در سال ۴۲۰ ه‍. ق، مجدالدولهٔ دیلمی را به سبب خواندن شاهنامه سرزنش کرده‌است.[نیازمند منبع][۲۶]

سعدی شیرازی (ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله)، نیز به نیکی و احترام از فردوسی، یاد می‌کند و بارها از نام قهرمانان کتاب شاهنامه در آثار خود نام برده‌است و حتی بیتی از شاهنامه را در کتاب بوستان عیناً نقل نموده که در اصطلاح ادبی به این کار «تضمین» می‌گویند:

چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین و خوش است

نویسندگانی نیز، مانند عبدالجلیل رازی قزوینی، نویسندهٔ کتاب النقض - که شیعه بوده‌است - شاهنامه را «ستایش گبرکان» دانسته‌اند و همچنین عطار نیشابوری خواندن آن را «بدعت و ضلالت». سرایندگان دیگری نیز از فرخی سیستانی («گفتا که شاهنامه دروغ است سربه‌سر») و معزی نیشابوری («من عجب دارم ز فردوسی که تا چندان دروغ/از کجا آورد و بیهوده چرا گفت آن سمر») گرفته تا انوری («در کمال بوعلی نقصان فردوسی نگر/هر کجا آید شفا شهنامه گو هرگز مباش») فردوسی را سرزنش کرده‌اند. گمان می‌رود[نیازمند منبع] که اینان برای خشنودسازی سردمداران ایران‌ستیزی که از شاهنامهٔ فردوسی دل خوشی نداشته‌اند، شاهنامه را دروغ، پر از کاستی، یا بی‌ارزش دانسته‌اند.[نیازمند منبع]

تا دو سده پس از فردوسی، در کتاب‌های تاریخ و بزرگان ادب که به دستور فرمانروایان و بزرگان زمانه و همساز با پسند دیوانیان و اهل مدرسه تألیف می‌شده‌است، نامی از فردوسی نیست، و از همین رو در کتاب‌هایی چون تاریخ یمینی، زین‌الاخبار، تاریخ بیهقی، یتیمه‌الدهر و انساب سمعانی نامی و نشانه‌ای از بزرگ‌ترین شاعر آن عصر و رویدادهای زندگی او نیست.[۲۷]

جدا از سکوت عمدی که تا دویست سال پس از مرگ فردوسی دربارهٔ او برجای بوده‌است و به سبب آن بسیاری از نویسندگان و سرایندگان نامی از فردوسی یا شاهنامه سخنی نیاورده‌اند، در سرزمین‌های دورتر از بغداد که خلافت عباسی بر آنها چیرگی کمتری داشت، از شبه‌قاره هند گرفته تا سیستان، آذربایجان، اران، و آسیای صغیر، نویسندگان و شاعرانی از فردوسی یاد کرده‌اند یا او را ستوده‌اند. برای نمونه مسعود سعد سلمان گزیده‌ای از شاهنامه گرد آورد و نظامی عروضی در میانه‌های سده ششم هجری نخستین زندگی‌نامه از فردوسی را در چهار مقاله نوشت. در نزدیکی سال ۶۲۰ ه‍. ق نیز بخشی از شاهنامه در شام به دست بنداری اصفهانی به عربی برگردانده شد.[نیازمند منبع]

پس از یورش مغول و نابودی عباسیان، پرداختن به شاهنامه در نزد درباریان نیز افزایش یافت و از این دست حمدالله مستوفی در آغاز سده هشتم هجری در زمان ایلخانان، ویرایشی از شاهنامه بر پایهٔ چندین نسخه‌ای که یافته بود، پدید آورد. در زمان تیموریان نیز، در سال ۸۲۹ ه‍. ق در هرات، به دستور شاهزادهٔ تیموری بایسنغر میرزا ویرایشی نگاره‌دار از شاهنامه پدید آورده شد که گمان می‌رود بسیاری از نسخه‌های موجود شاهنامه از روی آن نوشته شده‌است.[نیازمند منبع

به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
منم بنده ی اهل بیت نبی
ستاینده ی خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی 

صفویان با درنگریستن به اینکه خودشان مانند فردوسی شیعه و ایرانی بودند، نگرش ویژه‌ای به فردوسی داشتند.[نیازمند منبع

فردوسی‌پژوهی

پس از تلاش حمدالله مستوفی در ویرایش شاهنامه در سدهٔ هشتم و شاهنامهٔ بایسنغری در سدهٔ نهم هجری، نخستین ویرایش شاهنامه در کلکته انجام گرفت که بار نخست خرد بود و در ۱۸۱۱ میلادی (توسط ماثیو لمسدن) و بار دوم یکپارچه و همه جانبه در ۱۸۲۹ میلادی (به ویرایش ترنر ماکان انگلیسی) چاپ شد. از ویرایشگران دیگر شاهنامه می‌توان از ژول مول فرانسوی، وولرس و لاندوئر هلندی، ی. ا. برتلس روس، نام برد. از ویراستاران ایرانی شاهنامه می‌توان عبدالحسین نوشین، مجتبی مینوی، جلال خالقی مطلق، فریدون جنیدی و مصطفی جیحونی را نام برد.

از آن میان، جلال خالقی مطلق، بازنگرانه‌ترین ویرایش شاهنامه را همراه با پژوهش‌ها و یادداشت‌های فراوان پدید آورده‌است و به گفتهٔ برخی بهترین ویرایش از شاهنامه‌است. شاهنامهٔ ویراستهٔ جلال خالقی مطلق در ۸ جلد زیر نظر احسان یارشاطر در نیویورک به چاپ رسیده‌است.[۲۸][۲۹]

از سدهٔ نوزدهم میلادی به این سو پژوهش‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه انجام گرفته‌است. ژول مول، تئودور نولدکه، سید حسن تقی‌زاده، هانری ماسه، فریتز ولف، ملک‌الشعرا بهار، محمد قزوینی، مجتبی مینوی، محمدامین ریاحی، محمدعلی اسلامی ندوشن و شاهرخ مسکوب از شناخته‌ترین پژوهشگران دربارهٔ فردوسی و شاهنامه هستند.[۳۰] 

جایگاه جهانی فردوسی 

نام و آوازهٔ فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شده‌است. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبان‌های زنده جهان برگردانده شده‌است.

هانس هاینریش شدر ایران‌شناس آلمانی در سخنرانی‌ای که در کنگرهٔ فردوسی در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۳۴ میلادی (۵ مهرماه ۱۳۱۳ خورشیدی) به پاس هزاره فردوسی و در شهر برلین بر پا شده بود، می‌گوید چیرگی بر ایران به دست مغولان و از میان رفتن توان ایران پس از یک سده رهایی از چیرگی بیگانگان از سبب‌های گرایش ایرانیان به شاهنامه و تلاش برای بازیابی کیستی (هویت) فراموش شدهٔ خویش می‌باشد. همچنین وی همانندی روزگار ایرانیان در زمان فردوسی با آلمان سدهٔ نوزدهم را چرایی گرایش اندیشمندان آن کشور به شاهنامه فردوسی و برگردان آن به آلمانی می‌داند.[۳۱] اما به گفته بسیاری از پژوهشگران ایران فردوسی بزرگترین رزم‌نامه جهان را پدید آورده که دربردارنده تاریخ جهان باستان است. 

تندیس‌های فردوسی


تندیس‌های زیادی از فردوسی ساخته شده که شاید کهن‌ترین آنها تندیس باغ نگارستان باشد. تندیس‌های دیگر: تندیس میدان فردوسی تهران، تندیس میدان فردوسی کرمانشاه، تندیس دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران، تندیس دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، تندیس کتابخانه ملی ایران در تهران، تندیس رم ایتالیا، تندیس سفارت ایران در پاریس، تندیس دوشنبه تاجیکستان و تندیس آرامگاه فردوسی.[۳۲] 

بزرگداشت‌و گرامی‌داشت فردوسی 

در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌است.[۳۳] هر سال در این روز آیین‌های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی بر‌گزار می‌شود. 

سکه‌های آراسته به نقش آرامگاه فردوسی 

سکه‌های ۱۰ ریالی برنز ایران از سال ۱۳۷۱ خورشیدی تا ۱۳۷۶ خورشیدی آراسته به نقش آرامگاه فردوسی است. 

نمونه سروده‌ها 

نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
دراز است دست فلک بر بدی
همه نیکویی کن اگر بخردی
چو نیکی کنی، نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندرخورت
چو نیکی نمایدت کیهان‌خدای
تو با هر کسی نیز، نیکی نمای
مکن بد، که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نیکی بباید تن آراستن
که نیکی نشاید ز کس خواستن
وگر بد کنی، جز بدی ندروی
شبی در جهان شادمان نغنوی
نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهر ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود 

یوسف و زلیخا و نسبت دادن آن به فردوسی

مثنوی یوسف و زلیخا یک منظومه شعری است که پس از مرگ فردوسی و در حدود ۴۷۷ ق سروده شده و بعدها گروهی سرایش آن را به فردوسی منتسب کردند.[۳۴] بر طبق دانشنامه بریتانیکا زمان سرایش این منظومه دستکم یکصد سال پس از مرگ فردوسی است.[۳۵] نخستین منابعی که مثنوی یوسف و زلیخا را فردوسی نسبت داده‌اند؛ یعنی ظفرنامهٔ شرف‌الدین یزدی (۸۲۸ ق) و سپس مقدمهٔ شاهنامهٔ بایسنغری (۸۲۹ ق)، بیش از «چهار صد» سال پس از فردوسی تألیف شده‌اند و تا پیش از آن تاریخ، هیچ مرجع و منبعی (مانند چهارمقالهٔ نظامی عروضی و تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی که به تفصیل از فردوسی سخن رانده‌اند) به چنین داستانی اشاره نکرده‌است. آشکار است که این افسانه تا پیش از سدهٔ نهم هجری وجود خارجی نداشته و برای نخستین‌بار به دست شرف‌الدین یزدی ساخته و پرداخته شده‌است.[۳۶][۳۷][۳۸]

در مثنوی یوسف و زلیخا سراینده از قول فردوسی اعمال وی را در سی سال نظم شاهنامه پوچ و بی اهمیت قلمداد می‌کند. 

راه‌اندازی نهادهایی به نام فردوسی 

نخستین نهاد رسمی که در ایران برای پژوهشهای مرتبط با شاهنامه‌پژوهی راه‌اندازی شد، بنیاد شاهنامه فردوسی بود. این مؤسسهٔ تحقیقاتی، وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در دوران پهلوی دوم در سال ۱۳۵۰ راه‌اندازی شد. پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ بنیاد شاهنامه فردوسی با یازده مؤسسهٔ فرهنگی دیگر در «مؤسسهٔ مطالعات و تحقیقات فرهنگی» وابسته به وزارت علوم که نام کنونی آن «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» شده‌است، ادغام شد.

نهاد دیگری که برای بازشناسی فردوسی در ایران با مجوز رسمی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بنیان‌گذاری شده، بنیاد فردوسی است. این بنیاد، یک سازمان مردم‌نهاد پویا می‌باشد که در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۴ راه‌اندازی شده، بنیاد فردوسی، پیشنهاد دهندهٔ ثبت هزارهٔ شاهنامهٔ فردوسی در فهرست رویدادهای علمی، فرهنگی و هنری یونسکو از سوی ایران بوده است. 

ادعای افغانستان 

در مراسم بزرگداشت انتخاب «غزنین» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳، وزیر و سفیر افغانستان در صحبت‌هایش فردوسی را برخاسته از افغانستان دانست.[۳۹]  

 

***********************************************************************************************************

پانویس

  1. پرش به بالا لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ طابران
  2. پرش به بالا [http://www.jstor.org/stable/287692 The American Journal of Philology Vol. ۱۴, No. ۱ (۱۸۹۳), pp. ۱۰۱-۱۰۶ ,The Johns Hopkins University Press]
  3. پرش به بالا Ferdowsī. (۲۰۱۱). In Encyclopædia Britannica. Retrieved from http://www.britannica.com/EBchecked/topic/204578/Ferdowsi The Persians regard Ferdowsī as the greatest of their poets. For nearly a thousand years they have continued to read and to listen to recitations from his masterwork, the Shāh-nāmeh, in which the Persian national epic found its final and enduring form.
  4. پرش به بالا محمدامین ریاحی، فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او، ۱۳۷۵، ص ۶۴
  5. پرش به بالا جلیل دوستخواه، شناخت‌نامهٔ فردوسی و شاهنامه، ۱۳۸۴، ص ۲۴
  6. پرش به بالا علیرضا شاپور شهبازی، زندگینامه تحلیلی فردوسی، ص ۸۰
  7. پرش به بالا ریاحی ۱۳۷۵، ص ۶۴
  8. پرش به بالا ریاحی ۱۳۷۵، ص ۷۲
  9. پرش به بالا دوستخواه ۱۳۸۴، ص ۲۲
  10. پرش به بالا ریاحی ۱۳۷۵، ص ۷۴
  11. پرش به بالا دوستخواه ۱۳۸۴، ص ۲۰
  12. پرش به بالا نولدکه ۱۳۲۷، ص ۵۶
  13. پرش به بالا ریاحی ۱۳۷۵، ص ۹۱
  14. پرش به بالا دوستخواه ۱۳۸۴، ص ۳۶
  15. پرش به بالا شهبازی ۱۳۹۰، ص ۹۸
  16. پرش به بالا مجتبی مینوی، فردوسی و شعر او، ۱۳۴۶، ص ۳۸-۴۰
  17. پرش به بالا ریاحی ۱۳۷۵، ص ۱۲۴
  18. پرش به بالا مینوی، ۱۳۴۶، ص ۴۱
  19. پرش به بالا مینوی، ۱۳۴۶، ص ۴۲
  20. پرش به بالا ریاحی ۱۳۷۵، ص ۱۵۲-۱۵۶
  21. پرش به بالا فردوسی در دانشنامه ایرانیکا
  22. پرش به بالا فردوسی در دانشنامه ایرانیکا
  23. پرش به بالا ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۴۵
  24. پرش به بالا ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۵۱
  25. پرش به بالا ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۴۴
  26. پرش به بالا ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۶۰
  27. پرش به بالا ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۶۵
  28. پرش به بالا شاهنامه فردوسی، مشهورترین اثرِ ناشناخته (بی بی سی فارسی، ۷خرداد۱۳۸۷)
  29. پرش به بالا گفتگو با دکتر «جلال خالقی مطلق»؛ می‌دانستم تصحیح شاهنامه ۴۰ سال طول می‌کشد (آتی بان، اردیبهشت ۱۳۸۷)
  30. پرش به بالا تجدید چاپ کتاب «هزاره فردوسی»
  31. پرش به بالا فردوسی و شاهنامه او در آلمان(بی بی سی فارسی)
  32. پرش به بالا «از تهران تا رم، نگاهی به تندیس‌های فردوسی در ایران و جهان». مشرق نیوز، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۹ آذر ۱۳۹۲.
  33. پرش به بالا شاهنامه در روز فردوسی (بی بی سی فارسی ۲۵اردیبهشت۱۳۸۷)
  34. پرش به بالا ریاحی، محمدامین: «فردوسی»، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۵
  35. پرش به بالا Ferdowsī. (۲۰۱۱). In Encyclopædia Britannica. Retrieved from http://www.britannica.com/EBchecked/topic/204578/Ferdowsi this assumption was based upon his presumed authorship of Yūsof o-Zalīkhā, an epic poem on the subject of Joseph and Potiphar’s wife, which, it later became known, was composed more than 100 years after Ferdowsī’s death.
  36. پرش به بالا ریاحی، محمدامین: «فردوسی»، انتشارات طرح نو، ۱۳۷۵
  37. پرش به بالا شیرانی، حافظ محمود: «در شناخت فردوسی»، ترجمهٔ شاهد چوهدری، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹
  38. پرش به بالا مینوی، مجتبا: «فردوسی و شعر او»، انتشارات کتاب‌خانهٔ دهخدا، ۱۳۵۷
  39. پرش به بالا «مصادره فردوسی توسط افغان‌ها». روزنامه شرق.

بن‌مایه

  • محمدامین ریاحی. سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی. چاپ اول. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۲. ISBN 978-964-426-201-2.
  • جلیل دوستخواه. شناخت‌نامهٔ فردوسی و شاهنامه. چاپ اول. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، بهار ۱۳۸۴. ISBN 964-379-060-6.
  • ذبیح‌اللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران،

خواص چای ریحان


رفع بی ‌اشتهایی، درمان اسهال، نفخ و زخم معده از خواص برجسته چای معطر ریحان است.ریحان گیاهی است معطر که ارتفاع آن به 20 تا 60 سانتی ‌متر می ‌رسد.برگ ‌های این گیاه، بیضی شکل و ساقه آن دارای کرک است و گل ‌های آن، به رنگ سفید یا مایل به قرمز است.در بسیاری از نقاط برای تهیه غذا، از این گیاه معطر استفاده ‌های فراوانی می ‌شود.

بهترین شرایط آب و هوایی برای این گیاه، آب و هوای گرم و آفتابی است.
ریحان سرشار از ویتامین K، آهن، کلسیم و دیگر مواد مغذی است و دارای خواص آرام‌ بخش، ادرارآور و ضدعفونی کننده می ‌باشد.
در اکثر نقاط دنیا، از ریحان برای درمان مشکلات شکمی و تنفسی استفاده می‌ شود.

طرز تهیه چای ریحان
یک یا 2 قاشق ریحان خرد شده را درون یک فنجان آب جوش بریزید و چند دقیقه صبر کنید تا خوب دم بکشد و پس از هر وعده غذایی 2 یا 3 فنجان از آن را میل کنید.


خواص درمانی ریحان
* درمان دردهای روده ‌ای
* درمان نفخ و زخم معده
* رفع بی‌ اشتهایی
* درمان عفونت ‌های ادراری
* درمان اسهال
* رفع بی‌ خوابی
* به عنوان دهان ‌شویه برای رفع التهابات و زخم‌ های دهانی

دانه‌های گوجه‌فرنگی جایگزین طبیعی آسپیرین


تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد دانه‌های گوجه فرنگی می‌تواند به عنوان یک عنصر طبیعی برای داشتن زندگی طولانی‌تر استفاده شود.

تحقیقات دانشمندان نشان می‌دهد دانه‌های گوجه فرنگی می‌تواند به عنوان یک عنصر طبیعی برای داشتن زندگی طولانی‌تر استفاده شود.ضمن این که از آن می‌توان به عنوان جایگزین طبیعی آسپیرین مورد استفاده واقع شود.


دانشمندان در دانه‌های گوجه فرنگی ماده طبیعی را پیدا کردند که می‌تواند  با پیشگیری از لخته شدن خود در بدن به چرخش طبیعی خون در بدن انسان کمک کرده و به نوعی عملکرد قرص آسپیرین را شبیه‌سازی کند.
این ماده که بدون رنگ و بدون طعم است می‌تواند به غذاها اضافه شده و بدون تغییر مزه و رنگ غذا فواید بسیاری را برای مصرف کنندگان آن به همراه داشته باشد.
مقامات سلامت اتحادیه اروپا نیز خواص این ماده جدید کشف شده توسط دانشمندان انگلیسی را تائید کرده اند.
تحقیقات نشان می‌دهد این ماده طبیعی می‌تواند مانند آسپیرین از لخته شدن خود در بدن کمک کند.هم اکنون میلیون‌ها سالمند در سراسر جهان روزانه مقادیر کمی از آسپیرین را مصرف می‌کنند تا از لخته شدن خون در بدن خود کمک کنند ، این در حالی است که مصرف این دارو می‌تواند عوارض زیادی مانند خونریزی معده و مانند آن را به همراه داشته باشد.
پروفسور آسیم دوتاروی زمانی که سرگرم بررسی فواید غذاهای مدیترانه‌ای بود این ماده را کشف کرد و معتقد است می‌توان از آن به عنوان جایگزینی برای آسپیرین استفاده کرد.
این ماده هم‌اکنون با نام Fruitflow توسط این دانشمند به ثبت رسیده است و آزمایشات نشان می‌دهد 3 ساعت بعد از مصرف آن گردش خون بدن به حالت یکنواخت درمی آید و اثرات آن تا 18 ساعت در بدن باقی می‌ماند.

از خواص شگفت انگیز فلفل چه می دانید؟


 تمام انواع فلفل از گروه سبزیجات هستند و این دسته از سبزی‌ها از فلفل سبز دلمه‌ای گرفته تا فلفل تند قرمز همگی در یک گروه غذایی جای می‌گیرند و تقریباً دارای خواص مفید بسیاری برای بدن هستند.

تحقیقات ارائه شده در نشریه بیریتیش مدیکال نشان می‌دهد که هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح، در آمریکای جنوبی و مرکزی از این سبزی به عنوان چاشنی در غذاها استفاده می‌شد.


پژوهشگران می‌گویند؛ این ماده غذایی یکی از منابع سرشار ویتامین ث و کاروتن‌ها است.
متخصصان از مدتها پیش معتقدند که از این سبزی خوراکی می‌توان برای افزایش جریان خون، تحریک سیستم عصبی، افزایش اشتها و رهایی از سوءهاضمه استفاده کرد. حتی بسیاری از محققان و متخصصان طب سنتی در چین توصیه می‌کنند که زنان برای تسکین دردهای ناشی از دوره عادت ماهانه می‌توانند از فلفل استفاده کنند. نوعی از این سبزی به نام فلفل دلمه‌ای به رنگ‌های سبز، نارنجی، زرد و قرمز وجود دارند که اصلا تند نیستند و ما اغلب آنها را با غذا یا در سالاد استفاده می‌کنیم.
مطالعات نشان می‌دهد؛ کاپسیسین ماده‌ای در فلفل است که سبب گرم بودن این گیاه می‌شود. هر چند که فلفل گیاهی گرم است، اما کاپسیسین موجود در آن سبب کاهش درجه حرارت بدن شده که یکی از دلایل اصلی تمایل مردم مناطق آب و هوای گرم به مصرف زیاد فلفل محسوب می‌شود.
تحقیقات نشان داده است که کاپسیسین به عنوان فعال‌ترین عنصر موجود در فلفل، سبب کاهش میزان کلسترول خون و کاهش شدت سیگنال‌های درد در بدن می‌شود. این ماده همچنین خاصیت آنتی اکسیدانی دارد که سلول‌های شما را از آسیب مولکول‌های رادیکال آزاد محافظت می‌کند و درعین حال خاصیت ضد باکتریایی نیز دارد.
به گزارش ایسنا، این ماده به بسیاری از خواص درمانی فلفل کمک می‌کند و سیستم قلبی عروقی را تحریک و سیستم هاضمه را تقویت کرده و درد موجود روی پوست یا مفاصل بدن را تسکین بخشیده و برای مثانه به عنوان داروی ضد احتقان و ضد باکتری موثر است.
به گفته محققان، فلفل میزان کلسترول خون را پایین می آورد که این امر باعث کاهش فشارخون نیز می‌شود. این گیاه همچنین از انعقاد خون در رگ‌ها جلوگیری می‌کند و این خواص فلفل به پیشگیری از بیماری‌های قلبی نظیر آرترواسکلروز (سخت شدن رگ‌ها) کمک فراوانی می‌کند.
هر چند فلفل سبب سوزش زبان می شود، اما این گیاه واقعاً مسکنی قوی است. این گیاه ابتدا سبب تحریک درد می‌شود، اما بعد از مدتی شدت علایم درد را در بدن کاهش می دهد.
کاپسیسین موجود در فلفل نه تنها درد آرتروز و آرتریت روماتوئید را تسکین می‌دهد، بلکه هنگام استفاده به شکل موضعی، میزان ورم ناشی از این بیماری‌ها را کاهش می‌دهد.
فلفل با تحریک ترشح آنزیم‌های گوارشی در معده و نابودی باکتریهایی که می‌توانند عامل عفونت باشند، قدرت هضم را تقویت می‌کند. خاصیت ضد باکتری فلفل همچنین از بروز اسهال ناشی از عفونت جلوگیری می‌کند.
پژوهشگران تاکید می کنند؛ این گیاه به عنوان داروی ضد احتقان سبب رقیق و نازک شدن خلط و خارج شدن آن از ریه‌ها می‌شود. از آنجا که این گیاه بافت ریه را تقویت می‌کند در نتیجه برای بیماران مبتلا به آمفیزم (بیماری اتساع و بزرگ شدن ریه ها) نیز مفید است.

عنصر روی ( zink ) و 7 فایده‌ی آن برای سلامتی


بر اساس آمار حدود 50 درصد کم‌خونی شایع در جامعه، حاصل کمبود تلفیقی دو عنصر آهن و روی است.

روی(زینک) جزو 15 عنصر معدنی و ضروری است که بدن ما به آن نیاز دارد. روی به طور عمده در عضلات اسکلتی، کبد، پانکراس، غده پروستات، کلیه‌ها و همچنین در ساختار استخوان‌ها، پوست، مو و ناخن وجود دارد که نشان‌دهنده نقش آن در این ارگان‌ها است.

 
نقش روی در حفظ سلامتی

1- تقویت سیستم ایمنی: کمبود شدید روی عملکرد ایمنی را مختل می‌کند. حتی درجاتی از کمبود متوسط و خفیف روی عملکرد ماکروفاژها و نوتروفیل‌ها و فعالیت سلول‌های کشنده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مکمل‌یاری روی در این افراد باعث بهبود پاسخ‌های ایمنی گردیده است.

2- بهبود زخم‌ها: روی باعث انسجام غشاهای موکوسی و پوست می‌شود. بیماران مبتلا به زخم‌های پا، سطوح سرمی پایین و متابولیسم غیرطبیعی روی دارند. برخی از مطالعات مصرف مکمل‌های سولفات روی را در بهبود زخم‌ها پیشنهاد کرده‌اند.

3- بهبود اسهال: اسهال حاد با نرخ بالای میرایی کودکان در کشورهای در حال توسعه در ارتباط می‌باشد. کمبود روی احتمالاً از طریق افزایش ابتلا به عفونت‌ها منجر به اسهال به ویژه در کودکان می‌شود. استفاده از منابع غذایی و حتی مکمل‌های روی در کودکان مورد تاکید قرار گرفته است.

4- تخفیف سرماخوردگی: محققان بر این باورند که روی می‌تواند شدت علائم و مدت ابتلا به سرماخوردگی را کاهش دهد. استفاده از روی چه به صورت شربت یا اسپری ظرف 24 ساعت پس از بروز علائم سرماخوردگی در افراد سالم می‌تواند در تخفیف علائم سرماخوردگی موثر باشد.

5- جلوگیری از دژنراسیون ماکولار (بیماری تحلیل برنده شبکیه چشم): محققان بر این باورند که روی و سایر آنتی‌اکسیدان‌ها می‌توانند نقش پیشگیری‌کننده از بروز دژنراسیون وابسته به سن و کاهش بینایی از طریق پیشگیری از آسیب سلولی شبکیه داشته باشند.

6- حفظ سلامت پوست و مو: نقش روی در سلامت پوست و مو و جلوگیری از ریزش مو و بهبود آکنه در نوجوانان و تقویت باروری و بارداری نیز مهم است.

7- کاهش شیوع کم خونی: بر اساس آمار حدود 50 درصد کم‌خونی شایع در جامعه، حاصل کمبود تلفیقی دو عنصر آهن و روی است. متأسفانه گندم مورد استفاده برای تهیه نان و نیز سایر محصولات کشاورزی در کشور تامین کننده روی مورد نیاز نیست. کمبود روی خاک‌های کشاورزی، آبیاری با آب‌های کربناته و عدم استفاده از کودهای حاوی روی می‌تواند از دلایل کمبود روی در کشور باشد.

 
عوامل موثر بر جذب روی

میزان جذب روی بسته به وضعیت روی فرد از 15 تا 40 درصد متغیر است. جذب روی در افراد مبتلا به کمبود روی، در دوران بارداری و شیردهی افزایش می‌یابد.

روی موجود در شیر مادر مانند آهن در مقایسه با شیر گاو از قابلیت جذب بالاتری برخوردار است، اما برخی عوامل غذایی از جمله فیبر و فیتات باعث کاهش جذب آن می‌شود. در صورتی که مقدار کمی پروتئین حیوانی در وعده غذایی وجود داشته باشد، جذب روی از غذاهای حاوی فیتات افزایش می‌یابد.

دریافت بالای آهن و کلسیم نیز جذب روی را کاهش می‌دهد.

به طور کلی قابلیت جذب روی از منابع حیوانی بیشتر از منابع گیاهی است. به عنوان مثال قابلیت جذب روی از گوشت 4 برابر غلات است.

 
منابع غذایی روی

روی در تمام مواد غذایی حیوانی و گیاهی که منبع خوب پروتئین هستند، وجود دارد. غنی‌ترین و آماده‌ترین شکل قابل‌دسترس در منابع حیوانی نظیر جگر و انواع گوشت‌ها به ویژه گوشت قرمز می‌باشد (گوشت مرغ و ماهی هم حاوی روی هستند، اما میزان روی در گوشت قرمز بیشتر است). شیر، تخم‌مرغ، حبوبات مانند لوبیا و عدس، غلات سبوس‌دار و انواع مغزها مانند بادام‌زمینی، گردو، بادام و فندق، نیز جزء منابع خوب روی به حساب می‌آیند.

جوشانده‌های ضدپیری را بشناسید

تیک تیک ثانیه‌ها به دقایق می‌پیوندند و دقایق به ساعت‌ها و روزها و سال‌ها و تا به خود بجنبیم عمری سپری‌شده و گذر ایام تأثیراتش را روی بدن و ظاهر ما نمایان کرده است؛ پس بهتر است دست روی دست نگذاشته و شاهد زوال قدرت بدنی و زیبایی خود نباشیم و تا جایی که امکان دارد رسیدن پیری را به تعویق بیندازیم. کار زیاد سختی نیست. کافی است روزی چند دقیقه برای درست کردن یک جوشانده وقت بگذارید.

خالق هستی گیاهانی مثل جینسینگ، بنفشه فرنگی، گزنه، زنجبیل، گیاه دم اسبی، جینکو و ...آفریده است که شما را به هدف‌تان نزدیک‌تر می‌سازد. پس با گیاهانی که معرفی می‌کنیم آشنا شوید و پیری را از خود دور کنید.

 
گیاه جینسینگ برای تقویت حافظه

برای پیشگیری از مشکلات حافظه گیاه جینسینگ را دریابید. ریشه‌ی این گیاه حاوی 3 الی 8 درصد   ginsenosid است که باعث تقویت حافظه می‌شود.
برای این کار ریشه‌ی جینسینگ را ریز ریز کرده و به مدت 10 دقیقه با 50 سی سی لیتر آب جوش دم   کنید. هر روز 2 مرتبه یک فنجان از این جوشانده را میل کنید. مدت مصرف این جوشانده 20 روز در ماه   است و این دوره نباید بیش از 3 ماه طول بکشد. توجه داشته باشید که روزانه بیش از 3 گرم از ریشه‌ی   این گیاه استفاده نکنید.
همچنین باید بگوییم که گیاه جینسینگ برای زنان باردار و شیرده، کودکان، افرادی که دچار چاقی مفرط   اند یا فشار خون بالا دارند و همچنین برای افرادی که مشکلات بی‌خوابی دارند توصیه نمی‌شود.

 گیاه دم اسبی برای داشتن ناخن‌های زیبا
ناخن‌ها با گذشت زمان زیبایی خود را از دست داده و بد شکل می‌شوند. دکتر ژیگون می‌گوید: «استفاده از گیاه دم اسبی باعث تقویت ناخن‌ها می‌شود زیرا این گیاه سرشار از سیلیس است که برای ناخن‌ها بسیار مفید است. این ماده‌ی معدنی که در ساخت ناخن‌ها نقش دارد در نگهداری و مراقبت از ناخن‌ها نیز شهرت زیادی دارد. شک نکنید! سری به عطاری بزنید و کمی گیاه دم اسبی تهیه کنید.
 15 گرم ساقه‌ی خشک این گیاه را در 1 لیتر آب به مدت 30 دقیقه بجوشانید. محلول را از صافی رد کنید و روزانه بعد از غذا 3 فنجان از این جوشانده را میل کنید. اگر نیاز باشد مصرف جوشانده را تا 3 ماه دیگر به مدت 20 روز در ماه تمدید کنید.
توجه داشته باشد گیاه دم اسبی برای زنان باردار و شیر ده توصیه نمی‌شود و برای افرادی که دچار مشکلات قلبی و کلیوی هستند یا ناراحتی کبدی دارند مورد منع مصرف دارد.».

 
گیاه آب بشقابی پوست را تقویت می‌کند
گیاه آب‌بشقابی با نام علمی Centell asiatica از خانواده چتریان (Apiaceae) می‌باشد و از هزاران سال  پیش در کشورهای آسیای شرقی، هندوستان، چین، اندونزی، سریلانکا و جنوب آفریقا به طور سنتی  به کار می‌رود.
دکتر فرانکو ژیگون، استاد طب سنتی می‌گوید: «گیاه آب بشقابی تولید کلاژن را تحریک می‌کند و به این  ترتیب از پیری پوست پیشگیری به عمل می‌آورد. این گیاه پرخاصیت روی بافت‌های رابطی که مراقبت  از پوست را تضمین می‌کنند تأثیر گذاشته و باعث تقویت پوست می‌شود.»
حال که با این گیاه آشنا شدید دست به کار شوید: 4 گرم برگ و ساقه‌ی خشک گیاه آب بشقابی را در 25 سی سی لیتر آب جوش بریزید. در ظرف را بپوشانید و اجازه بدهید به مدت 10 دقیقه بجوشد و دم بکشد. محلول را از صافی رد کنید و به مدت 1 ماه، روزانه سه مرتبه یعنی صبح، ظهر و شب، یک فنجان از این جوشانده میل کنید. البته می‌توانید بعد از این مدت 3 ماه دیگر و هر ماه 20 روز از این جوشانده میل کنید. توجه داشته باشید این گیاه می‌تواند باعث ایجاد آلرژی و مشکلات گوارشی شود. پس به میزان مصرفی که اشاره شد بسنده کنید و از زیاده‌روی بپرهیزید. باید بدانید که گیاهان دارویی نیز می‌توانند خطراتی برای سلامتی داشته باشند.

 چای سبز برای حفظ قدرت بدن
با گذشت عمر، بدن زودتر خسته می‌شود و توانش برای احیا و جبران انرژی از دست رفته‌ی کمتر می‌شود. برای بازیابی قدرت بدنی هیچ چیز مانند چای سبز و نعنا مفید نیست. دکتر فرانک ژیگون، متخصص طب سنتی می‌گوید: «این گیاهان خواص تقویت‌کنندگی دارند.»
گیاه آب بشقابی تولید کلاژن را تحریک می‌کند و به این ترتیب از پیری پوست پیشگیری به عمل می‌آورد
برای حفظ قدرت بدنی خود 2 قاشق چای‌خوری نعنای خشک و 2 قاشق غذا خوری برگ چای خشک را در 1 لیتر آب جوش به مدت 10 دقیقه دم کنید. به مدت 1 ماه روزانه (تا قبل از ساعت 5 بعد از ظهر) 4 فنجان از این جوشانده را میل کنید.
توجه داشته باشید مصرف چای سبز برای زنان باردار و کودکان به دلیل هیجان و بی‌خوابی باید کم باشد.

 بنفشه‌ی فرنگی برای خوش آب و رنگ شدن چهره
برای زه‌کشی پوست که با گذشت زمان به طور طبیعی به خطر می‌افتد و همچنین برای جلوگیری از پیری آن به جوشانده‌ی بنفشه‌ی فرنگی اعتماد کنید.
سری به عطاری بزنید و مقداری از این گیاه را تهیه کنید. 30 گرم بنفشه‌ی فرنگی خشک را با آب سرد شسته و سپس در 50 سی سی لیتر آب جوش بریزید و در ظرف را بپوشانید و اجازه دهید به مدت 15 دقیقه دم بکشد. جوشانده را خنک و از صافی رد کنید. به مدت 1 ماه، روزانه قبل از غذا، 2 الی 4 فنجان از آن میل کنید. می تونید مصرف آن‌را تا 3 ماه دیگر به قرار 20 روز در ماه تمدید کنید.
توجه داشته باشید که مصرف این گیاه برای کودکان ممنوع است. بنفشه‌ی فرنگی تازه می‌تواند سمی باشد. از میزان مصرفی اشاره شده زیاده‌روی نکنید چون گیاهان نیز می‌توانند خطر ساز باشد.


زنجبیل برای مقابله با ضعف میل جنسی زنان
برای مقابله با کاهش طبیعی میزان استروژن که اغلب با کاهش میل جنسی در زنان همراه است مقداری نعنا، زنجبیل و cardamom تهیه کنید. این گیاهان باعث تنظیم میزان استروژن می‌شوند.
1 قاشق چای‌خوری نعنا، 2 قاشق چای‌خوری زنجبیل تازه رنده شده و 2 قاشق چای‌خوری تخم cardamom در یک لیوان بزرگ حاوی آب جوش بریزید و اجازه بدهید دم بکشد. به مدت یک ماه 1 الی 2 فنجان از این دم کرده بنوشید. اگر لازم بود می‌تواند به مدت 3 ماه و هر ماه 20 روز از این جوشانده استفاده کنید.


گیاه دم اسبی، گزنه، گیاه آب بشقابی؛ ضد ریزش مو
برای مقابله با ریزش مو، راه چاره گیاه دم اسبی، شوید و گیاه آب بشقابی است. دکتر فرانک ژیگون، متخصص طب سنتی در این باره می‌گوید: «گیاه دم اسبی سرشار از سیلیس است که رشد مو را فعال می‌کند. گزنه حاوی میزان زیادی مواد معدنی است که موها را تقویت می‌کند و گیاه آب بشقابی باعث تحریک جریان خون در مویرگ‌ها می‌شود.»
حالا که با خواص این گیاه نیز آشنا شدید دست بکار شوید. 150 گرم ساقه‌ی دم اسبی، 100 گرم برگ گیاه آب بشقابی و 50 گرم برگ رزماری را با هم مخلوط کرده و در 1 لیتر آب جوش به مدت 10 دقیقه دم کنید. محلول را از صافی رد کنید. به مدت 1 ماه، بعد از غذا (صبح، ظهر و شب) 1 فنجان از این جوشانده میل کنید.
توجه داشته باشید که این جوشانده برای زنان باردار و شیرده و برای افرادی که دچار مشکلات قلبی یا کلیوی‌اند یا از بیماری‌های کبد یا کلیه‌ها رنج می‌برند توصیه نمی‌شود.

چای سیاه برای مقابله با پوکی استخوان
دکتر ژیگو معتقد است فلاوونوئیدهای موجود در چای سیاه از پوکی استخوان پیشگیری کند و یا آن‌را کاهش دهد. محققان بریتانیایی با مطالعاتی که از سال‌های 1990 تا 2004 انجام داده‌اند ثابت کرده‌اند که هر چه مصرف چای بیشتر باشد ( 4 فنجان در روز) تأثیر آن در پیشگیری از ابتلا به پوکی استخوان بیشتر خواهد بود.
گیاه دم اسبی سرشار از سیلیس است که رشد مو را فعال می‌کند. گزنه حاوی میزان زیادی مواد معدنی است که موها را تقویت می‌کند و گیاه
آب بشقابی باعث تحریک جریان خون در مویرگ‌ها می‌شود
1 قاشق چای‌خوری چای سیاه یا یک عدد چای کیسه ای را با 1 فنجان آب جوش به مدت 5 دقیقه دم کنید. روزانه 4 تا 6 فنجان چای بنوشید. توجه داشته باشید مصرف چای برای زنان باردار و کودکان به دلیل ایجاد بی‌خوابی یا هیجان باید بعد از ساعت 5 بعد از ظهر محدود باشد.



گیاه جینکو باعث افزایش میل جنسی می‌شود
گیاه جینکو جریان خون را در مویرگ‌های دستگاه تناسلی تحریک می‌کند و گیاه گزنه ترشح هورمون تستوسترون را در مردان افزایش می‌دهد که این امر به افزایش میل جنسی آن‌ها کمک می‌کند.
کافی است مقداری گیاه جینکو و گزنه تهیه کنید و سپس 40 گرم برگ خشک گیاه جینکو و 30 گرم گزنه  را به مدت 1 ساعت در یک لیتر آب بجوشانید. محلول را صاف کرده و به مدت 1 ماه بعد از صرف غذا یک فنجان از آن بنوشید. می‌توانید این جوشانده را به مدت 3 ماه و هر ماه 20 روز مصرف کنید.
 توجه داشته باشید مصرف این گیاه برای افراد هموفیلی یا افرادی که عمل جراحی در پیش دارند توصیه نمی‌شود.

آویشن معجزه‌ طبیعت




آویشن یک گیاه معجزه‌گر است و جا دارد که در هر آشپزخانه‌ای وجود داشته باشد.باید بدانید که این گیاه می‌تواند درمانی طبیعی و بی‌خطر برای نفخ معده، بوی بد دهان، گلودرد، آب‌ریزش بینی، سرفه، تعریق و غیره باشد.

به گزارش آرمان ؛ در این مطلب سعی داریم گوشه‌ای از خواص درمانی این گیاه معجزه گر را نشان داده و روش استفاده‌ آن را بیان کنیم. با ما همراه باشید.

آویشن برای مقابله با نفخ معده
آویشن حاوی ترکیبات تلخ مزه‌ای است که می‌تواند به هضم غذا کمک کند. اگر دچار نفخ، سنگینی، گرفتگی عضلات معده و در حالت کلی هر نوع مشکل مربوط به دستگاه گوارش هستید بعد از غذا از آویشن استفاده کنید.

روش مصرف
یک نوک انگشت برگ خشک آویشن را در یک فنجان بریزید و با آب‌جوش پُر کنید. در فنجان را بپوشانید و اجازه دهید که به مدت 5 تا 10 دقیقه دم بکشد. محلول را صاف کنید. بعد از دو وعده‌ اصلی، یک فنجان از این جوشانده میل کنید. این دوره‌ درمانی را بیش از 3 هفته ادامه ندهید.

آویشن و تعریق زیاد پاها
آویشن یک دئودورانت یا بوگیر طبیعی و فوق‌العاده موثر محسوب می‌شود.

روش استفاده
50 گرم آویشن خشک را در دو لیتر آب ریخته و بجوشانید. سپس در ظرف را بگذارید و شعله را خاموش کنید. اجازه دهید محلول به مدت 15 تا 20 دقیقه دم بکشد. سپس آن را صاف کنید و داخل تشت یا وان حمام بریزید. به مدت 10 دقیقه پاهایتان را در این محلول قرار دهید. هر هفته 1 تا 3 بار این کار را انجام دهید. توجه داشته باشید که آویشن خاصیت ضدعفونی‌کنندگی نیز دارد و برای همین می‌تواند از بروز قارچ‌های احتمالی روی پا نیز پیشگیری کند.

آویشن و درمان آفت
آویشن یک گیاه ضدعفونی کننده و التیام بخش است. برای همین می‌توان از آن برای درمان آفت‌ها و التهاب لثه و همچنین برای پایان دادن به کابوس بوی بد دهان استفاده کرد.

روش استفاده
برای غرغره کردن یک لیوان آب را بجوشانید و سپس یک قاشق چای‌خوری آویشن را در آن ریخته و به مدت 1 تا 2 دقیقه بجوشانید. محلول را صاف کنید و روزانه چند بار غرغره کنید.

مقابله با برونشیت
آویشن برای مقابله با عفونت‌های مجاری تنفسی فوق‌العاده است. این گیاه شگفت‌انگیز باعث تعریق بیشتر می‌شود و همین امر تب را کاهش می‌دهد. آویشن با سرماخوردگی مقابله کرده و ضد اسپاسم است برای همین سرفه را از بین می‌برد. نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مصرف شربت آویشن باعث کاهش دوره و شدت علائم برونشیت شده و ضدسرفه است.

روش مصرف
برای مقابله با سرفه یک مشت آویشن تازه یا خشک را در یک لیتر آب ریخته و به مدت 20 تا 25 دقیقه بجوشانید. محلول را صاف کرده و با عسل شیرین کنید. هر دو ساعت یک بار یک فنجان از این جوشانده میل کنید. توجه داشته باشید که این دوره‌ درمانی را نباید بیش از 3 هفته دنبال کنید.

تمیز کردن مجاری تنفسی
یک قطره افشره‌ خوراکی آویشن را در یک پیاله آب گرم (نه جوش) بچکانید. حوله‌ای روی سرتان انداخته و بخور بگیرید. می‌توانید از برگ‌های خشک آویشن نیز بخور درست کنید. برای این کار یک قاشق غذاخوری آویشن خشک را در یک لیوان آب سرد به مدت یک ساعت بخیسانید و سپس با شعله‌ کم آن را داغ کنید. بعد بخور بگیرید. توجه داشته باشید اگر علائم سرماخوردگی، برونشیت و غیره برطرف نشد حتماً به پزشک مراجعه کنید.

جلوی ضعف را می‌گیرد
آویشن خاصیت تقویت‌کنندگی دارد. برای همین توصیه می‌کنیم اگر دچار خستگی، ضعف، کاهش قوای بدن، کم‌خونی و افسردگی شده‌اید به سراغ آویشن بروید.

روش استفاده
در 150 میلی‌لیتر آب جوش یک قاشق چای‌خوری کوچک آویشن بریزید. در ظرف را بگذارید و اجازه دهید به مدت 10 تا 15 دقیقه دم بکشد. محلول را صاف کرده و روزانه دو فنجان از این جوشانده میل کنید.از این گذشته می‌توانید در حمام نیز از خواص این گیاه استفاده کنید. برای این کار 60 گرم آویشن را در یک لیتر آب بریزید و بگذارید بجوشد. در ظرف را بگذارید و زیر شعله را کم کنید و بگذارید به مدت 15 تا 20 دقیقه دم بکشد. محلول را صاف کرده و در آب وان بریزید. 15 دقیقه در وان آب دراز بکشید تا خستگی‌تان از بین برود.توجه داشته باشید که حمام آویشن برای تسکین دردهای روماتیسم هم مفید است.

تسکین گلودرد
آویشن برای کاهش التهاب گلوی ناشی از لارنژیت یک درمان موثر محسوب می‌شود.

روش مصرف
غرغره کردن با محلول آویشن التهاب گلو را کاهش می‌دهد. برای این کار 5 گرم برگ خشک آویشن را در 100 سی‌سی آب جوش ریخته و به مدت 10 دقیقه بجوشانید. دهان‌تان را با این محلول شست‌وشو دهید. این دوره را بیش از 3 هفته دنبال نکنید. در صورت برطرف نشدن علائم بیماری به پزشک مراجعه کنید.

موارد منع مصرف

توجه داشته باشید که در مورد گیاهان و داروهای گیاهی نیز همیشه مورد منع مصرف وجود دارد. مصرف آویشن برای افراد آلرژیک مورد منع مصرف دارد. از این گذشته زنان باردار، شیرده و کودکان نیز نباید از افشره‌ خوراکی آویشن استفاده کنند.