دمه عید است و همه خانه تکانی میکنند
اما تو هیچ امیدی به خانه تکانی دل من نداشته باش
هیچ امیدی نداشته باش
نه
تو گردو غبار دلم که نیستی
محال است
تو را از دلم
نمیتکانم
به قوت خود باقی خواهی ماند .
اما خب
بعضی چیزها را میتکانم
گرد خاطرات تلخمان را
آری آنها دیگر در خانه دلم جایی ندارند
اما
تمام لحظه های شیرینش قاب خواهم کرد.
چقدر هوای فاصله ات سرد است
آنقدر که بهار را حس نمیکنم.
اما شک دارم
با آنکه گفتی در دلت می مانم
اما شک دارم
شاید آنقدر ریز شده باشم برایت
که در گرد و غبار زدایی قلبت
من را هم بیرون بریزی.