ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

با خود بگو درد دلت را محرمی نیست


پشت نقاب آدمک ها آدمی نیست
با خود بگو درد دلت را محرمی نیست

ای نوشدارو خنجرت را تیز تر کن
جز زخم تازه زخم من را مرهمی نیست

باد هوا بودند هرچیزی که گفتی 
دیوار حرفت تکیه گاه محکمی نیست

رد می شوی از من ، شتر دیدی ندیدی !
با هر که میخواهی برو ، باشد ، غمی نیست

یک روز بر میگردی از راهی که رفتی
وقتی که می بینی به جز من همدمی نیست

می ترسم از اینکه بیایی و نباشم
شاید پس از این بازدم دیگر دمی نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد