ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

تپش قلب


تپش قلب که میآید جا میمانم از همه جا. کز میکنم. خاموش میشوم. از تپش قلب میترسم. دستم را بی حس میکند. جا میگذارد مرا در میان همه حسها...میمانم. گویی رها میشوم در خلائی که تنها صدای تپش های قلبم را تکرار میکند. یک خلا خاکستری. یا سیاه و سفید. حرفهایم را میخورد. خودم را میبلعد. تمامم میکند روزی این تپشهای بی هنگام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد