ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

نگاهم کن

آسمان را نگاه می‌کنم

قدش آنقدر بلند است که

تقویم را برمی‌دارم

تک تک برگهایش را

با بادبادکی

به آسمان می‌سپارم...

حالا میتوانم

برگردم به اول زمان

اما نه!

دیگر به بهشت نمی‌روم

آنجا خون

تاوان سیبی بود

که با عشق به تو دادم...

تنها گوشه ی ته چشمان تو

بهشت که هیچ

ابدیتی است برای من

نگاهم کن...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد