«اَمُرداد» در فارسی، در اوستا «اَمِرهتات» و در پهلوی « اَمُردات» به معنی «جاودانگی و بیمرگی» و در گاتها (سرودهای زرتشت) یکی از فروزههای اهورامزداست. امرداد در اوستای نو به صورت امشاسپندبانویی نمودار شده که نامش همواره با نام امشاسپندبانو «خُرداد» همراه است. در گاهشماری ایرانی پنجمین ماه از سال و هفتمین روز از هر ماه «امرداد» نام دارد. به فرخندگی همنامی روز و ماه به نام امرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان، روز هفتم امردادماه «جشن امردادگان» برگزار میشود. امرداد نماد سرزندگی، نوزیستی و جوانی همیشگی است؛ از این روی در بندهش آمده است: « امرداد بیمرگ سرور گیاهان بیشمار است؛ زیرا او را به گیتی گیاه خویش است... اگر کسی گیاه را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه امرداد از او آسوده یا آزرده بود...». دستور «داراب پالن» در منظومه «فرضیاتنامه» از آیینهای شاد در بوستان و گلستان و باغ و دشت و رسیدگی به آنها به هنگام «امرداد روز» سخن میگوید و «مسعود سعد سلمان» نیز شادکامی در امردادماه را سپارش میکند. پس ویژگی برجسته جشن امردادگان که در امرداد روز از امردادماه برگزار میشود، بزرگداشت نماد سرسبزی زمین و یادآورنده خویشکاری انسانها در پاسداشت آن است. بر این پایه و از دیدگاه نگارنده، شایسته است که این روز به عنوان «روز ملی حفاظت از جنگلها» نامگذاری شود.
در بندهش، آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان میآید، از میان گلها، «چمبگ/ زنبک / زنبق» گل ویژه امرداد معرفی شده و آمده است: «... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... چمبک، امرداد را ... خویش است...» که بر این اساس از میان گلها، زنبق نمادی زیبا برای امردادماه و جشن امردادگان خواهد بود.
اما پرسش اینجاست که با توجه به گونههای متنوع گل زنبق و تفاوتهای ریختشناسی آنها، بر اساس دانش گیاهشناسی امروز، منظور از گل زنبق نامبرده شده در متون کهن ایرانی کدام گونه است؟
از میان شاعران پارسیگوی، برخی همچون سلمان ساوجی، قاآنی و رمزی کاشانی در سرودههای خود از گل زنبق یاد کردهاند.
سلمان ساوجی، زنبق را گلی سفید چون پنجه سیمین با پرچمهایی که بساک زرد رنگشان چون خردههای زر در میان است، تصویر کرده (در گیاهشناسی هر پرچم دارای یک میله است که در انتهای آزاد آن بساک قرار دارد) که این شرح با سوسن آزاد منطبق است:
خوش آیدم گل زنبق که پنجه سیمین / پر از قراضه زر عیار بگشاید
و قاآنی نیز از بوی خوش زنبق مورد نظرش در کنار نسیم مشک و شمیم عبیر یاد میکند که این هم از ویژگیهای سوسن آزاد است:
به لوح صنع مجسم کند بدایع کلکش / نسیم مشک و شمیم عبیر و نکهت زنبق
در همین راستا، علی حسین انصاری یا «زینالدین عطار» در کتاب «اختیارات بدیعی» نیز زنبق مورد نظر را چنین توصیف میکند: « ... گلی است سپید که اندرون گل وی سه خاسک زرد باشد و قد آن شاخ که گل دارد یک گز باشد و زیاده نیز باشد و کوتاه تر نیز باشد و به هر شاخ چهار و پنج و شش و تا ده گل زیادت نیز بود. بوی عظیم خوش دارد...».
اما میرمحمد حسینی تنکابنی در «تحفه حکیم مومن» یا «تحفه سلیمانی» درباره زنبق تاکید میکند که منظور از آن گلی غیر از سوسن آزاد یا سوسن سفید و غیر از یاسمین است: «... از ریاحین معروف است و به فارسی سوسن آزاد نامند، ولی غیر این سوسن ابیض و غیر یاسمین است و در سوسن مذکور میشود، اشتباه عظیمی در آن کرده اند...».
همین نکته را در مورد گل زنبق، محمدحسین عقیلیخراسانی در کتاب مخزنالادویه (فصل 14، باب 11) با اشاره به کتاب «اختیارات بدیعی» مینویسد: «... کسانی که سوسن ابیض دانستهاند اشتباه کرده اند...».
دکتر احمد قهرمان در کتاب «تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی...» با توجه به شرح قدیم گیاه زنبق در مخزنالادویه، بر این باور است که نام Lilium به دلیل نوع برگهایی که دارد بیشتر متناسب با این زنبق است، تا Iiris.
او با توجه به شرح قدیم از گل زنبق، نامHemerocallis lilio-asphodelus یا Hemerocallis flava از خانواده Liliaceae یا سوسنیان را برای آن پیشنهاد میکند؛ این گل همانLemon Day-lily یا Lemon Lily یا Yellow Day-lily است که در ایران با نام «زنبق زرد» یا «زنبق رشتی» شناخته میشود. البته باید توجه داشت که زنبق رشتی با زنبق معمولی در شکل گلها متفاوت هستند.
زنبق رشتی یا زنبق زرد یا Hemerocallis lilio-asphodelus
در منظومه «رمز الریاحین» که توسط «محمد هادی کاشانی» مشهور به «رمزی کاشانی» از شاعران دوره صفوی و همدوره شاه عباس دوم، در وصف اصفهان و مناظره گلهای باغ هزارجریب نوی اصفهان سروده شده است، از گل زنبق نام برده میشود. رمزی کاشانی در این منظومه و در بخشی با عنوان «گل زنبق زرد در تعریف خویش» از زنبق زرد که در آن زمان در باغ هزار جریب اصفهان کاشته میشده، نام میبرد که منطبق با Hemerocallis flava است:
بگفتا زنبق زرد از کناری / که من دارم نشان از عشق یاری ...
اگر آگه شوی از حال من تو / شوی چون خاک ره پامال من، تو
مرا باشد سرشک از توده زر/ به قدر از جملگی باشم فزونتر
شد از اکسیر عشقم چهره چون زر / ز سیمابم گلستان یافت زیور
نشان عاشقان رخسار زرد است / کسی آگه بود، کز اهل درد است
مرا از عشق جانان آفریدند / غلط گر پاره جان آفریدند
کنم بهر نثار روی دلبر / کف و دامن ز برگ خویش پر زر
از آن رنگم به رنگ زر برآمد / که چشم اهل عالم بر زر آمد
بر اورنگ زبرجد در گلستان / بود تاج زرم از سر نمایان
سراپا عشقم و معشوقیم هست / کجا هرگز دهم معشوقی از دست
منم فرمانده گلها سراسر / که دارم تاج زر پیوسته بر سر
چنانکه دیدیم به دلیل شباهت ظاهری گونههای زنبق و سوسن و گونگونی فراوان این دو گیاه، در ایران و دیگر کشورها از دیرباز تاکنون نظرات متفاوت و متضادی درباره ردهبندی و نامگذاری این گلها وجود دارد. البته این موضوع یک دلیل علمی دارد و آن این که زنبق از نظر ژنتیکی هنوز هم گیاهی پایدار و تثبیت شده به شمار نمیآید و در طبیعت هنوز هم دورگههای زیادی به صورت خود به خود پدید میآیند که ممکن است منشاء گونههای جدید باشند. البته بررسیهای کروموزومی تفاوتها و شباهتهای اساسی را آشکار ساخته و به این آشفتگیها پایان میدهد.
این نگارنده در دیوارنگارههای کاخ هشتبهشت اصفهان که در میانه باغ بلبل واقع است و از آثار برجسته معماری دوره صفوی است، تصاویری از باغ ایرانی را با گلهای زنبق بنفش رنگ یافته است که به نظر میرسد این زنبقها، نقشی از «زنبق رسمی» یا « زنبق معمولی» یا «زنبق باغی» است که به «زنبق آلمانی» نیز معروف است و با نام علمیIris germanica از خانواده زنبقها یا Iridaceae شناخته میشود و به فراوانی در نقاط مختلف جهان کشت میشود و به خوبی خود را با محیط طبیعی سازش میدهد و رنگهای متنوع دارد.
به هر روی، به نظر می رسد که زنبق مورد اشاره در متون کهن ایرانی و نماد جشن امردادگان، زنبق زرد یا زنبق رشتی است که تفاوت آشکاری با زنبق رسمی یا معمولی دارد و این دو گیاه از دو خانواده متفاوت هستند که نباید با هم اشتباه گرفته شوند.
زنبق رسمی یا آلمانی Iris germanica در کاخ هشت بهشت اصفهان
Iris germanica در طبیعت
خاستگاهان:
1- اوستا (کهنترین سرودهای ایرانیان)، گزارش و پژوهش دکتر جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران، 1375 خورشیدی.
2- بندهش، فرنبغ دادگی، گزارش و برگردان دکتر مهرداد بهار، انتشارات توس، تهران، 1385 خورشیدی.
3 - بندهش هندی، گزارش و برگردان: دکتر رقیه بهزادی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1388 خورشیدی.
4- فرهنگ اساطیر ایرانی بر پایه متون پهلوی، خسرو قلی زاده، نشر کتاب پارسه، تهران ، 1387 خورشیدی.
5- گاهشماری و جشن های ایران باستان، هاشم رضی، انتشارات بهجت، تهران، 1380 خورشیدی.
6- فرهنگ رستنی های ایران، دکتر هادی کریمی،انتشارات پرچم ، تهران ، 1381 خورشیدی.
7- لغت نامه، علی اکبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1372 خورشیدی.
8 – فرهنگ نامهای گیاهان ایران، ولی الله مظفریان، فرهنگ معاصر، تهران، 1386 خورشیدی.
9- تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نام های علمی، دکتر احمد قهرمان و احمد رضا اخوت، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 خورشیدی.
10 – پزشکی در ایران باستان، دکتر موبد سهراب خدابخشی، انتشارات فروهر، تهران، 1376 خورشیدی.
11- فرهنگ مصور گیاهان دارویی، دکتر احمد امامی و دکتر محمدرضا شمس اردکانی و ایرج مهرگان، ناشر:مرکز تحقیقات طب سنتی و مفردات پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بهشتی، تهران، 1383 خورشیدی.
12- منظومه رمز الریاحین (در وصف اصفهان و مناظره گلها)، رمزی کاشانی، به کوشش ایرج افشار، مجله وحید، سال سوم، شماره 5-1.
http://www.elib.hbi.ir/persian/TRADITIONAL-MEDICINE/MAKHZAN-AL-ADVIEH/MAKHZAN-F14-B11.htm