ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

سخن عشق


پیش هر مرده دل  از عشق سخن ساز مکن


شرح این قصه به هر بی خرد ابراز مکن


سخن عشق چو شهد است و از آن شیرین تر


با عسل سرکه به هر واسطه انباز مکن


مرغ اندیشه خود را به بلندای خیال


طعمه کرکس بدفطرت غماز مکن


مرغ دل را که چو مرغان چمن نغمه سراست


همدم جغد مآبان بدآوازه مکن


عشق سرچشمه جوشان زلال ابدی است


پیش هر رهگذری صحبت ازاین راز مکن


اطلس خویش  به دو زنده استاد سپار


گله بیهده زبافنده و بزاز مکن


سخنت در بود اندر دهن چون صدفت


گهر ارزان مده و بدعتی آغاز مکن


عشق را با سخن نغز(خرد)کن تفسیر


سست هرگز مسرای و قلم انداز مکن        

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد