ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

لطف یزدانی معلم

مظهرشوروفداکاری و احسانی معلم

اسوه جود و سخا و نورایمانی معلم

تیرگی ها از شعاع نور تو گردیده زایل

آسمان عشق را خورشید تابانی معلم

سوختن کارتو در پیرامن درس است و تعلیم

خانه امیدمارا شمع سوزانی معلم

مرد میدان نبرد عجز و یآس و نامرادی

فرق دیو جهل را شمشیر برانی معلم

در صلابت همچو کوه و در کرامت چون سحابی

بیقرار از مهر چون رود خروشانی معلم

نغمه جان بخش تو داروی درد دردمند است

بلبل شیدای هر باغ و گلستانی معلم

راه تو راه خدا و کعبه آمال دلهاست

زانکه بی شک سالک راه رسولانی معلم

روح انسانیت و مردی از انفاس تو خیزد

اختر تابان اوج فخر انسانی معلم

مهر تو در قلب های اهل ایمان جای دارد

زانکه شادی بخش هر قلب پریشانی معلم

خانه احسان تو آباد ای بحر فتوت

کشتی درماندگان را خود تو سامانی معلم

سایه لطفت به سر گسترده بادا عاشقان را

کآفتاب نوربخش و پرتو افشانی معلم

خامه بشکسته را نبود(خرد)تاب صفاتش

کن سخن کوتاه و برگو لطف یزدانی معلم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد