روزی تو هم از شعر من پرواز خواهی کرد
سازجدایی از دلم آغاز خواهی کرد
روزی تمام یادگاری های عمرت را
بر آتشی از حسرت دل باز خواهی کرد
روزی برای درد هایم غصه خواهی خورد
هر قصه را با غصه ای دمساز خواهی کرد
روزی کنار سنگ سنگ کوچه های شهر
با هر دو بیتی آه دل را ساز خواهی کرد
روزی بیاد روزگار دل تپیدن ها
اشکی شده با دفتر دل راز خواهی کرد
روزی کنار حوض های سنگی خانه
رازت به ماهی های حوض ابراز خواهی کرد
روز ی بدون ترس از معراج تنهایی
فکری به حال این همه اعچاز خواهی کرد
روزی تو هم با پشت پا بر فرصت عالم
من را رها در چنگ باز باز خواهی کرد
با ساده ماندن کار هر نا آشنایی نیست
روزی تو هم بر عشق پاکم ناز خواهی کرد