ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

بی هیچ بهانه بی سبب می میریم


بی هیچ بهانه ،بی سبب می میریم

در دام   فتاده ، بی طرب  می میریم

ای زندگــی آوخ که در این عمــر  دراز

هر دم ز هراس روز و شب می میریم

ما تیشه به دستیم،زمین تنها است

یک روز  به حسرت رطب  می میریم

نه آب دهیم و نی به قبله  برگردانیم

هشدار که بدون ذکر رب  می میریم

با جمع  نشسته ایم  تنها  هستیم

از هجر پُریم و لب به لب  می میریم

بی هیچ دلیل و مدرک از  فاصله ها

دور  از  رخ  یار و خط لب  می میریم

پرسش مکنید چه بود منظور  سخن

من خویش ندانم ز چه تب می میریم

انگشت  به دهان   آمده ایم  دنیا  را

انگشت به دهان و درعجب می میریم

ای ساده  سخن گزاف و بیهوده مگو

در جستن اصل و یا نسب می میریم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد