ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

دلیل نیامدنت!!!


1-  

دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
               یا نمی خواهی ام،
                  یا...
                یا ابوالفضل!
                     یعنی نمی خواهی ام؟!

2- 
مسیر طول و درازی ‌ست اندیشیدن به تو.
سالها طول می­کشد خاطراتت را قدم بزنم
و دوباره لبخند‌هایت را با دل سیر بدوم.
آه، ‌ای زیبا!
کاش می‌‌شد نبودنت را میانبر زد!  
3- 
می­دانید چیست؟
بعضی وقتها نباید شعر را کامل نوشت.
بلکه باید
ادامه­اش را سیر گریه کرد!

4- 
تو دل‌ می‌‌کَنی ، من جان !
تو دلت می‌ آید من را رها کنی ، من جانم می‌‌رود از تو دور شوم !
تو یکبار برای همیشه "نه" می‌‌گویی ،
                                              اما من میان هزار و یکشب "آ‌ری" به ادامه تنها ماندنم می‌‌اندیشم !

نظرات 2 + ارسال نظر
رونیا دوشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:34

رونیا یکشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:05

تمام شهر ، تو را می خوانند
تنها
منم که تو را می نویسم ...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد