1-
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
یا نمی خواهی ام،
یا...
یا ابوالفضل!
یعنی نمی خواهی ام؟!
2-
مسیر طول و درازی ست اندیشیدن به تو.
سالها طول میکشد خاطراتت را قدم بزنم
و دوباره لبخندهایت را با دل سیر بدوم.
آه، ای زیبا!
کاش میشد نبودنت را میانبر زد!
3-
میدانید چیست؟
بعضی وقتها نباید شعر را کامل نوشت.
بلکه باید
ادامهاش را سیر گریه کرد!
4-
تو دل میکَنی ، من جان !
تو دلت می آید من را رها کنی ، من جانم میرود از تو دور شوم !
تو یکبار برای همیشه "نه" میگویی ،
اما من میان هزار و یکشب "آری" به ادامه تنها ماندنم میاندیشم !
تمام شهر ، تو را می خوانند
تنها
منم که تو را می نویسم ...!