من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!
من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!
بیا تمامش کنیم….
همه چیز را….
که نه من سد راه تو باشم و نه تو مجبور به ماندن….
نگران نباش….
قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد…
اما فراموشم کن…..
بخند… تو که مقصر نبودی…
من این بازی را شروع کردم… خودم هم تمامش میکنم…
میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است….
بیا به هم نرسیم…!!!!!
مهراب
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 ساعت 22:32
کاش من هم می تونستم تمومش کنم...
نمیدونم چرا اما الان بیشتر عاشقانه ها پایانشون نرسیدنه
نوشته های خودته یا مث من از جایی میربایی
سلام خانم محترم
نه من خودم مینویسم
ممنونم ک بمن سر زدید
سلام خسته نباشین
شعرتان عالی بود رسیدن یانرسیدن مهم نیست مهم اینه که دل ادم ارام بکیره ولی. ..
دیشب در جاده های سکوت در ایستگاه عشق هر چه منتظر ماندم ، کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد و من تنهاتر از همیشه به خانه بر گشتم . . .