روزی که در بهشت تو سیب آفریده شد
آدم نگاه کرد و فریب آفریده شد
خورشید تکه تکه شد و تکه ای از آن
حیران شد و زمینی عجیب آفریده شد
خورشید پاره های تنش را به ما سپرد
منظومه ی فراز و نشیب آفریده شد
باران هزار سال زمین را مجاب کرد
سیاره ای بدون رقیب آفریده شد
دریا شکاف خورد و زمین سر بلند کرد
آنگاه دره های مهیب آفریده شد
چون ذره ای که در دل خود آفتاب داشت
چشمت نگاه کرد و لهیب آفریده شد
***
ماهیت نگاه تو معلوم میکند
خورشید از آن نگاه نجیب آفریده شد
گاهی سراب وسوسه ..گاهی سراب عشق
چشمت به اقتضای فریب آفریده شد
***
بعد از هزار سال غزلهای رودکی
بغض غزل شکست و "نجیب" آفریده شد