به گمانم که آب و نان
داری...
که فقط حرف و گفتمان داری
گفتمان کار خوب و نیکویی
است
چیز دیگر به غیر از آن داری؟!
مثلاً طرح یا که برنامه
یا نه! اصلاً بگو توان
داری؟
در صفای تو شک ندارم من
نه فلانیّ و نه فلان داری!
نور ایمان ز چهرهات
پیداست
بر جبین از خدا نشان داری
تا نگردد ریا، به پیشانی
موی چتری چو سایهبان
داری!
در ستادت علاوه بر "اخوی"
یک اکیپ از برادران داری
(یک نفر از برادران
میگفت:
عشقِ بنزی، ولی ژیان داری!
آن قدر ساده زیست هستی که
خبر از نرخ سنگدان داری!
نه فلان جا آپارتمان داری
نه سهام دپارتمان داری
یک پتو جای مبلمان داری
جای فنجان هم استکان داری)
باید امّا عملگرا باشی
گرچه پارتی در آسمان داری
رستم از هفت خوان گذر کرد
و...
تو هزاران هزار، خوان داری
هی نگو من فلان و من بهمان
گوشه چشمی به الامان داری؟!
هی نخواهی به ما بگویی که:
در گلو تیغ و استخوان داری
از مصادیق ظرفیت، شکم است!
مثل ماها تو هم دهان داری
چه کسی از شعار، سیر
شدهاست؟
نکند قوت رایگان داری؟
یو کن اسپیک خارجی! احسنت!
از کجا مدرک زبان داری؟
نکند مثل دیگران دستی
در مدیریّت جهان داری؟
این که خوب است! یک نفر
میگفت:
قصد تسخیر کهکشان داری!
نامزد جان! از این هوس
بگذر
تو مگر عمر جاودان داری؟
فکر نان باش؛ خربزه آب
است!
چند سالی مگر زمان داری؟
اشتغال، ازدواج، مسکن و
...
توی خانه، خودت جوان داری
نه! خدایی برای این مردم
فکر تامین خانمان داری؟!
یا که در چاد و آنگولا
یکسر
قصد عمران لامکان داری؟!
دلمان خون و زخممان
چرکین...
قصد تعویض پانسمان
داری؟!
حرف آخر: برای این شاعر
پست خوبی در اصفهان داری؟!
یا نه! جای دلستر انگور!
عیش با نوش شوکران
داری؟!
خیلی ممنون از وب سایت خوبتون که فوق العاده عالیه....واقعا متشکرم....
شما هم به من سر بزنید واقعا دست گلتون درد نکنه،تشکرررررررررر
96518
سلام
متشکرم از لطفتون