سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان
و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ
حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی
و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به
شعر می دهد که آن را "سبک شعر" می نامیم، و قدما گاهی به جای سبک "طرز" و
گاه "طریقه" و گاه "شیوه" استعمال می کردند.
1- سبک خراسانی ( ترکستانی )
2- سبک عراقی
3- سبک هندی
4- بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره مشروطه شده است.
1. سبک خراسانی
سبک
خراسانی که آن را سبک ترکستانی هم می گویند در واقع طرز و شیوه شاعران
خراسان و ماوراءالنهر است. در این شیوه که از ابتدای شعر فارسی یعنی اوایل
قرن چهارم تا اواسط قرن ششم ادامه دارد، شاعران و استادان زیردستی مانند:
رودکی، فرخی، عنصری، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی و مسعود سعد سلمان
ظهور کرده و شیوه خراسانی را به کمال رسانیده اند. سبک خراسانی دو مرحله
دارد:
یکی دوره سامانی و دیگر دوره غزنوی و سلجوقی.
در دوره
سامانی، سادگی بیان و کهنگی تعبیرات و اصطلاحات و نیز غلبه کلمات فارسی بر
واژه های عربی و توجه به توصیفات طبیعی و ساده و محسوس و عینی از ویژگیهای
شعر محسوب می شود.
معانی که در شعر این دوره می آید غالباً یا مدح
است و یا هجو و هزل که هر دو ملایم است و معتدل و دور از اغراق. گذشته از
آن، تغزلات عاشقانه و پند و اندرز و حکمت با شیوه ای شاعرانه، نه عالمانه
از معانی شعر این دوره به شمار می رود.
از قالبهای مهم در این عصر
یکی قصیده است و دیگر مثنوی. در قصیده معمولاً مدح و هجو و تغزل و در مثنوی
تمثیل و داستان و حماسه سروده می شود. قالبهای دیگری مانند رباعی و دوبیتی
گه گاه در یک دوره دیده می شود که بسیار اندک است و ناچیز.
صنایع لفظی و معنوی در شعر این دوره اگر وجود دارد، خالی از تکلف و تصنع است و بسیار اندک.
استفاده
از بعضی معلومات علمی و برخی آیات و احادیث نبوی و روایات تاریخی و حماسی
در شعر این دوره وجود دارد اما همه ی این موارد چنان در نسج کلام به کار می
رود که صفت اصلی شعر این دوره یعنی سادگی بیان همچنان برجای می ماند و از
بین نمی رود.
اما سبک خراسانی در دوره غزنوی و اوایل سلجوقی گذشته
از بعضی مختصات لفظی و خصایص دستوری که در واقع مربوط به زبان و لهجه ی
منطقه خراسان قدیم می شود، با شعر دوره سامانی تفاوتهایی دارد. از جمله این
که سادگی بیان، جای خود را به استحکام و فخامت کلام می دهد و شعر تا حدی
به پختگی می رسد.
هر چند شعر فرخی با صفت سادگی همراه است، اما
پختگی و استحکام کلام در آن کاملاً مشهود است. عنصری و منوچهری و بعدها
ناصرخسرو و سنایی به تدریج سادگی طبیعی را از شعر سبک خراسانی دور می سازند
و آن را تا حدی از میان می برند.
در سبک این دوره بعضی قالب های
تازه مانند ترجیع بند و ترکیب بند و نیز مسمط و قطعه به وجود می آید. با
این همه قصیده و مثنوی از قالب های معتبر این سبک است. صنایع بدیهی اعم از
لفظی و معنوی و انواع تشبیهات مرکب و مشروط در شعر این دوره رواج می یابد.
صنایع بدیعی از صورت لزوم و ضروریات شعر و شاعری خارج می شود و برای نشان
دادن چیره دستی و تبحر در فنون ادب و بلاغت هنرنمایی ها نموده می شود و حتی
بعضی صنایع متکلفانه در شعر وارد می گردد.
شاعرانی مانند عنصری،
منوچهری، ناصرخسرو و سنایی از اصطلاحات فلسفی، نجوم، ریاضیات و بعضی مباحث
علوم طبیعی و پزشکی در شعر خود استفاده می کند و دین طریق نوعی صبغه
عالمانه به شعر خود می زنند. استفاده از احادیث و آیات قرآنی و نیز اشعار
عربی در میان شاعران این دوره رواج بیشتری می یابد.
مثلاً منوچهری
که دیوان اشعار تازیان را از بردارد نمی تواند خود را از زیر نفوذ و تاثیر
آن خارج سازد و ناصرخسرو و سنایی معلومات و مطالعات دینی خود را در شعر
خویش می آورند.
معانی شعری مانند مدح و هجو و تغزل و پند و حکمت
همچنان ادامه دارد جز آن که در این معانی اغراق و تا حدی اضافه گویی زیادتر
می شود و در واقع نوعی تکامل می یابد. با این همه کسانی مانند ناصر خسرو،
مدح اغراق آمیز را به یک سو می نهند و حکمت و دین و اخلاق را به جای آن
معنای قرار می دهند. هر چند در ابتدای این سبک روح ملی و حماسی خاصه در
دوره سامانی جلوه ای بارز دارد در پایان آن این روحیه تضعیف می شود و جای
آن را روحیه اخلاقی و زاهدانه ناصرخسرو و صوفیانه ی سنایی می گیرد.
بنابراین شروع این سبک با روحیه حماسی است و پایان آن با روحیه صوفیانه.
مآخذ: سبک شناسی، ملک الشعرا بهار و تاریخ ادبیات ایران و جهان، دکتر ذبیحالله صفا.