شعر تصویری (Pattern poetry) و شعر دیداری (Concrete verse) دو گونه ی ادبی از ادبیات معاصر است که شاعران آن ها با نیم نگاهی به هنر گرافیک و با استفاده از هنجارگریزی نوشتاری به نگارش نقّاشانه ی شعر دست می زنند. مهم ترین تفاوت شعر تصویری با شعر دیداری آن است که شعر تصویری «شنیداری - دیداری» است، یعنی با گوش سر و کار دارد و میتوان آن را شنید و از آن چیزی فهمید. ولی شعر دیداری «نوشتاری - دیداری» است، یعنی برای فهم آن حتمن باید به آن چشم دوخت و به تماشای ساختار واژگانی آن پرداخت و به همین سبب در طراحی پوسترها که معمولن دیدنی عرضه میشوند، کاربرد دارد.
تصویر شعری با مبنای خیالی آن همیشه در ادبیات مورد توجه بوده است، ولی امروزه رواج و اهمیت پیدا کردن عکس و فیلم در میان مردم موجب شده است تا برخی از شاعران نگاه خوانندگان شعر خود را به اشکال و تصاویر ملموسی که از واژگان ساخته میشوند بدوزند و آنانی را که در گذشته تنها با گوش و از طریق صدا، ریتم، وزن، قافیه و... شعر را در مییافتند، به تماشای شعر نیز بنشانند.
اگر چه میتوان شباهتهایی میان شعر تصویری با نمونههایی از صنعت "توشیح" در آثار پیشینیان پیدا کرد، ولی شعر تصویری معاصر و به ویژه شعر دیداری اغلب تحت تأثیر شعر غربی است و با ظهور ایماژیسم (imagism) و کشیده شدن دامنه ی ی کوبیسم (kubism) به عرصه ی ادبیات رونق گرفت و در ایران نیز جریان موج نو بر رواج آن تأثیر گذاشت.
شاعران این گونه شعرها برای ایجاد تصویرها و شکل های مورد نظر از شیوههای گوناگونی بهره گرفتهاند که مهم ترین آن ها عبارتند از: تجزیه و جدا نویسی واحدهای شعری، گونهگون نویسی مصراعها، کم و زیاد کردن تعداد هجاهای هر مصراع برای دست یابی به شکل های مورد نظر، بهرهگیری از هنر خوش نویسی و فن صفحهآرایی، بهرهگیری از نقّاشی در کنار نوشتار، تکرار و ...
شعر تصویری
شعر تصویری (Pattern poetry) که به آن شعر مصور یا نگاشتنی هم گفته اند، شعری است که از جهت نگارشی به گونه ای نوشته شود که ساختمان ظاهری آن به شکل چیزی باشد؛ شکلی که با مضمونی از شعر مناسبت دارد و معنی یا احساسی را به خواننده منتقل می کند. در این گونه شعر، نحوه ی چینش اجزای آوایی و واژگانی شعر و چه گونگی قرار گرفتن مصراع ها تصویری را به نمایش میگذارد که با محتوای شعر یا صور خیال آن در ارتباط است. مانند شعر زیر از فیروزه میزانی که به شکل صلیبی نوشته شده است. شاعر در خواست می کند تا جسد مرده ی او را که صبورانه، بی گواه و ... بر آن به دار کشیده شده است، به پایین آورند :
مــــرا
فــرود
آریــد
از چـلـیـپــای چـــرک
مرده ام
شکیبا و
بی گواه
باکاکلی
سـپـید
آسیـمه
هراس [۱]
شعر دیداری
شعر دیداری یا عینی (Concrete verse) صورت تازهتر و تکامل یافتهتری از شعر تصویری است. شاعر شعر دیداری، درونمایه شعر خود را با استفاده از هنر گرافیک و از طریق بازی با کلمات و حروف به گونه ای می نویسد که طرحی را جلوی چشم بیننده می گذارد. فهم پیام شاعر لزومن با نگاه کردن به ظاهر گرافیکی شعر او امکان پذیر می شود. مانند شعر «میزگرد مروت» [۲] از خانم طاهره صفّارزاده که به شکل میزگردی طراحی شده است. دور این میزگرد به جای صاحب نظران مختلف واژه ی «من» جای گرفته است و موضوع و مسأله ی مورد بحث که در وسط میز طراحی شده است، باز «من» است که با استفاده از «م» و «ن» فارسی به صورت "صلیب شکسته" به نمایش گذاشته شده است. ساختمان این شعر در کل با تکرار واژه ی «من» تصویری از سلطه گری و فاشیسم را به نمایش می گذارد.
مهم ترین تفاوت شعر تصویری با شعر دیداری آن است که شعر تصویری «شنیداری ـ دیداری» است در حالی که شعر دیداری «نوشتاری ـ دیداری» است. یعنی شعر تصویری با گوش نیز سر و کار دارد. به تعبیری دیگر «ممکن است شعر تصویری بلند خوانده شود و همچنان معنی و شعر بودن خود را حفظ کند، ولی در شعر دیداری این زمینه ی دیداری، افراطی است و کلیت و اساس آن بر صفحه ی کاغذ قرار دارد، نه در واژهها یا واحدهای چاپ آرایانهای که آن را می سازند. از این روست که شعر دیداری را نمیتوان برای تأثیرگذاری بر مخاطب با صدای بلند خواند، بلکه برای لذّت بردن فقط باید آن را دید، چرا که واژهها مانند آوبژههای دیداری روی کاغذ مرتّب شده اند» [۳] و به همین سبب است که می توان از شعر دیداری در طراحی پوسترها که معمولن به صورت دیدنی عرضه می شوند، استفاده کرد.
هنجار گریزی نوشتاری در شعرهای تصویری و دیداری
شعرهای تصویری و دیداری نوعی نگارش نقاشانه ی شعر است که با گریز از هنجارهای نگارشی موجود در شـعر شاعران به دست آمده است. هنجارگریزی (deviation) هایی که به برجسـتهسازی (foregrounding) منجر می شوند مورد توجه هنرمندان و از جمله شاعراناند. برجسته سازی فرایندی است که در آن زبان از حالت هنجار و خودکار به درمیآید و نقش ادبی ایفا می کند. «اعتقاد به نقش ادبی زبان ریشه در دیـدگاه های اشـکلولفسکی (Shklovsky) روس و صـورت گرایـان چـک بـه ویژه مـوکارفسـکی (Mukavorsky) و هاورانک (Havranek) دارد. به اعتقاد هاورانک، فرایند خودکاری زبان، در اصل به کارگیری عناصر زبان است، به گونهای که به قصد بیان موضوعی به کار رود، بدون آن که شیوه ی بیان جلب نظر کند و مورد توجه اصلی قرار گیرد؛ ولی برجسته سازی به کارگیری عناصر زبان است، به گونهای که شیوه ی بیان جلب نظر کند، غیر متعارف باشد . » [۴]
شاعران برای برجسته سازی در کلام خود از دو شیوه ی قاعده افزایی و هنجارگریزی استفاده میکنند . قاعده افزایی، افزودن قاعده هایی بر قاعده های حاکم بر زبان خودکار است و هنجارگریزی، انحرافی است که شاعر نسبت به قاعده های حاکم بر زبان خودکار روا میدارد. [۵]
براساس نظریه ی لیچ (Leech) هنجارگریزیهایی که به برجستهسازی ادبی میانجامد، هشت گونه است که یکی از گونههای آن هنجارگریزی نوشتاری است «در هنجارگریزی نوشتاری، شاعرشیوهای را در نوشتار به کار میبرد که تغییری در تلفظ واژه به وجود نمیآورد، بلکه مفهومی ثانوی بر مفهوم اصلی واژه میافزاید. مثلن نحوه ی نوشتن واژه ی «رود» در شعر زیر از حمید مصدق ، وضعیت خم شدن او را روی رود نشان میدهد:
رفتم
در انتهای جاده نگاهی کردم
او بود
از روی نرده
خم شده
روی
ر
و
د [۶]
اصولن شعر نو از آغاز با هنجارگریزی نوشتاری زاده شد. از جمله تفاوتهای شعر نو با شعرهای سنّتی شیوه ی نگارش آن بود. شاعران شعر نو برخلاف پیشینیان، مصراعها را مقابل هم نمینوشتند. آنان هر مصرعی را مستقل در یک سطر قرار میدادند و لزومی نمیدیدند که واژگان آغازین مصراعها دقیقن زیر هم قرار گیرند، بلکه به مقتضای لحن و مضمون و با در نظر داشتن نحوه ی خوانش شعر، جای آن ها را تعیین میکردند.
این ساختارشکنی نوگرایان دلایل متعددی داشت که یکی از آن ها برجستهسازی بعضی از واژگان یا ترکیب های موردنظر شاعر بود. همچنان که آقای صالح حسینی درباره ی شعر زیر از سهراب سپهری
صبح است
گنجشک محض
میخواند
پاییز روی وحدت دیوار
اوراق میشود
مینویسد: « اگر سه مصرع نخست را به صورت جملهای [در یک سطر] بنویسیم، چیزی جز منظره ی ساده ی غیر شعری بر جای نمیماند ولی اگر نیک بنگریم درمییابیم که این جمله از ساختار خود محروم شده و نظم آن به هم ریخته است و در نتیجه «گنجشک محض» چشمگیرتر شده است .» [۷]
چه گونگی نگارش شعر در میان شاعران شعرهای تصویری و دیداری ، بیش تر مورد توجه قرار گرفت. شاعران این گونه شعرها با جدّی گرفتن هنجارگریزی نوشتاری در صدد برآمدند تا در دورهای که عکس و فیلم از اعتباری ویژه در میان مردم برخوردار است، نگاه خوانندگان شعر خود را به شکل ها و تصویرهای ملموس و عینی شعر خود بدوزند و آنانی را که در گذشته تنها با گوش و از طریق صدا، ریتم، وزن ، قافیه و ... شعر را درمییافتند به تماشای شعر نیز بنشانند.
آنان با کمک گرفتن از تصویرها و شکل های به دست آمده از نحوه ی چینش واژگان ، کوشیدند تا روشی متفاوت در القای احساس و اندیشه به کار گیرند. تصویرهایی که گاه شکلهای هندسی دارند و گاه به صورت شکلهای غیر هندسی از جمله صلیب، فواره، تخممرغ، قایق و ... عرضه میشوند. بند زیر با عنوان «سنگ مهدی» نمونهای است که به شکل مثلث نوشته شده است؛ مثلثی که قاعده ی آن بالا و رأس آن پایین قرار دارد و حالت حرکت از بالا به پایین (از آسمان به زمین) را تداعی میکند و با اعتقادات شیعی مبنی بر ظهور مهدی مطابقت دارد.
با اینهمه هنـوز
مرگ را نیا
موخته
ام [۸]
پیشینه ی شعرهای تصویری و دیداری
شعر تصویری معاصر تا اندازهای با نمونههایی که برای صنعت "توشیح" در کتابهای بلاغی پیشینیان آورده میشود قابل مقایسه است. «توشیح آن است که اول یا اواسط ابیات، حروف یا کلماتی مرتب بیاورند که چون آن ها را با یکدیگر جمع کنی بیتی یا جملهای که متضمن بیان مقصود باشد یا نام و لقب کسی بیرون آید .» [۹]
برای آرایه ی توشیح انواع متعددی بر میشمارند که از جمله ی آن ها شعرهای مشجر، مدور، مطیر و معقد است. [۱۰] تصویری از کتاب «المعجم» شمس قیس [۱۱] نمونهای از یک شعر مشجّر را نشان میدهد که بیتهای آن به صورت درخت سرو نشان داده شدهاند. همچنین اگر از هر یک از واژگان مصراع وسط (نگه کن بدان چهره ی دلفروز...) شروع به خواندن کنیم و خواندن را با رو کردن به راست یا چپ ادامه دهیم، با بیتی تازه روبرو میشویم. این شعر در مجموع ۲۳ بیت دارد.
در گذشته خوش نویسان و برخی از شاعران نیز گاه با استفاده از انواع خطوط ایرانی- اسلامی شعرها را به گونهای مینوشتند که در مجموع علاوه بر زیبایی، مفهومی را نیز القا میکرد به همین سبب آقای حسن هنرمندی در کتاب «بنیاد شعر نو در فرانسه» با کنار هم گذاشتن نمونههایی از گونه های مختلف نگارش شعرهای شاعران پیشین فارسی و شعرهای تصویری و دیداری آپولینر (Apollinaire) شاعر فرانسوی (۱۸۸۰- ۱۹۱۸م) مینویسد: «یک شناسنده ی ادبیات فارسی حق دارد میان این نوع شعر و مشجر و مطیر فارسی همانندی ببیند و تصور کند که شاید آپولینر که سال ها در نسخههای خطی آثار شرقی در کتاب خانه ی ملّی پاریس بررسی و تأمل میکرد، از آثار فارسی نیز در این زمینه الهام پذیرفته باشد.» [۱۲]
پژوهشگران معتقدند «کهنترین نمونههای شعر مصور را احتمالن باید در شعرهای باستانی چین و ژاپن جست که در آن ها شاعران با استـفاده از خط تصـویری خود، نقشهایی را با کـلام مینگاشتـهاند. چنیـن شعرنگاریها هنوز هم در این زبان ها پیدا میشود. ولی جدا از سرچشمههای شرقی شعر مصور (چین، ژاپن و ایران) قدیم ترین نمونههای غربی این نوع شعر، در ادبیات یونان، در آثار سرایندگان شعر شبانی، به ویژه در شعرهای سیمیاس رودی (سده ی ۴ ق م) دیده میشود. در ادبیات انگلیسی سرایش شعر مصور از سده ی شانزدهم میلادی با کتاب هنر شعر انگلیسی (۱۵۸۹م) اثر پاتنهام آغاز شد. در دوره ی رنسانس هم شماری از شاعران، شعرهایی به این شیوه ساختهاند که از میان آنان میتوان به وتیر، کوارس، بن لووِس، هِریک و هربرت اشاره داشت. در سده ی نوزدهم میلادی، استفان مالارمه، شاعر فرانسوی، در پرتاب تاس (۱۸۹۷م) چند شعر مصور دارد. آپولینر در کالیگرامها (۱۹۱۸م) با الهام از مکتب کوبیسم چند شعر مصور سروده است. ولادیمیر مایاکوفسکی، ای. ای.کمینگز، یان همیلتون فینلی، ویلیام کارلوس ویلیامز و دایلن تامس نیز شعرهایی به این شیوه دارند». [۱۳]
در این میان آپولینر با کالیگرامهایش از شهرت ویژهای برخوردار است. برخی او را بنیادگذار شعر دیداری معاصر معرّفی میکنند، ولی خانم طاهره صفارزاده که از او شش شعر دیداری در مجموعه ی «طنین در دلتا» چاپ شده است، معتقد است که اوژن گورمانژه بولیویایی سویسی الاصل را باید بنیادگذار این نوع از شعر در ادبیات معاصر دانست. او میگوید: «اگر چند کالیگرام آپولینر را مبنای شعر دیداری بدانیم خطاطان و دعانویسان ما زودتر چنین کوشش های بیهدفی انجام دادهاند.» [۱۴]
اگر چه میتوان شباهتهایی میان شعر تصویری با نمونههایی از صنعت "توشیح" در آثار پیشینیان پیدا کرد، ولی شعر تصویری معاصر و به ویژه شعر دیداری اغلب تحت تأثیر شعر غربی است که با ظهور ایماژیسم (imagism) و کشیده شدن دامنه ی کوبیسم (kubism) به عرصه ادبیات رونق گرفت.
از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۷م جنبشی در شعر انگلستان و آمریکا به وقوع پیوست که تأکید زیادی بر تصویرگرایی در شعر داشت. این جنبش که ایماژیسم نام گرفت اصرار داشت که تصویر آفرینی از اجزای تزیینی شعر نیست، بلکه اساس شعر را تشکیل میدهد . تأکید ایماژیستها بر تصویرسازی و توجه به ایجاز و فشردگی شعر، در پیدایش شعر تصویری و دیداری بیتأثیر نبوده است. نمونههایی از این گونه شعرها را میتوان در آثار آنان دید. برای نمونه، میتوان به شعر «چرخ زنبه ی قرمز» از ویلیام کارلوس ویلیامز اشاره کرد. [۱۵]
کوبیسم نیز که تقریبن هم زمان با مکتب ایماژیسم ظهور کرد، پس از کشیده شدن دامنه ی آن به عرصه ادبیات، نقش مهمی در توسعه ی شعر تصویری و دیداری ایفا کرد. در نقّاشی کوبیسم «نقّاش سعی میکند به جای دوباره سازی یا تقلید ابعاد و پرسپکتیوهای موجود در طبیعت، نخست عناصر تصویری را که میخواهد ترسیم کند، تجزیه کند و به صورت قطعات جدا جدا درآورد. سپس آن ها را از نو به صورت ترکیبی تازه بسازد. نتیجه ی این روش آن است که شکل های طبیعی به وسیله ی نقـاش به صورت اشکال هندسی درمیآید.» [۱۶]. در واقع شاعر شعر دیداری نیز همین کار را میکند. او با تجزیه ی یک جمله ی ساده ، عناصر آن را به شیوه ی مورد نظر خود میچیند و میان واژههای آن به مناسبتِ موضوع، آرایش ویژهای ایجاد میکند که با تماشای آن میتوان شکل و تصویر مورد نظر شاعر را دید.
آپولینر در کتاب «نقّاشان کوبیست» کار شاعر و نقّاش کوبیست را یکی میداند و معتقد است که هر دو میکوشند از نمودهای طبیعت طرحی تازه بیافکنند و با انتقال حس درونی واقعیتها، بیش از پرداختن به پوسته و صورت بیرونی آن، بر حدود تخیل بشری بیافزایند. [۱۷]
برخی، آرای ویتگنشتاین (۱۸۸۹- ۱۹۵۱م) فیلسوف اتریشی را درباره ی رابطه ی زبان و زیباییشناسی به ویژه نظریه ی «بازیهای زبانی» او را بر شاعران این گونه شعرها مؤثر دانستهاند. ویتگنشتاین معتقد بود که «ما واژگان را از بازی زبانی متافیزیکی به بازی زبانی زندگی هر روزه انتقال میدهیم.» [۱۸]
در ایران ، موج نو مهم ترین جریانی بود که تا اندازه ی زیادی به سرودن شعرهای تصویری و دیداری کمک کرد. [۱۹] موج نو با انتشار مجموعهای از سعرهای احمد رضا احمدی به نام «طرح» در سال ۱۳۴۱ش آغاز شد. شاعران این جنبش که به نوعی از شعر سپید اعلام انشعاب کرده بودند، در دهه ی چهل به شالوده شکنی بیش تری دست زدند. ولی با بیاعتنایی به درونمایههای شعری، کوشش خود را تنها صرفِ فرم شعر کردند.
مهم ترین کوشش شاعران موج نو، علاوه بر جدا کردن کلمه از شیء و دست یابی به معانی دور از ذهن، تصویری کردن شعر و ایجاد مناسبات جدید بین شکل ها و اشیاء واقعی بود. «مهرداد صمدی به هنگام طرح اصول نظری این جنبش، شعر موج نو را بیانی تصویری معرفی میکند که به جای آن که در کلمه فکر کند، در تصویر میاندیشید.» [۲۰].
عوامل و عناصر ایجاد تصویرها و شکل های شعری
شاعران برای ایجاد تصویرها و شکل های شعری از شیوههای گوناگونی بهره میگیرند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- تجزیه و جدانویسی واحدهای شعری
۲- گونهگون نویسی مصراعها
۳- کم و زیاد کردن تعداد هجاهای هر مصراع
۴- بهرهگیری از هنر خوش نویسی و فن صفحهآرایی
۵- بهرهگیری از نقّاشی در کنار نوشتار
۶- تکرار
۱- تجزیه و جدا نویسی: یکی از روشهایی که همه ی شاعران در سرودن این گونه شعرها به کار میگیرند، تجزیه ی اجزای شعر به واحدهای کوچک تر و جدانویسی آن هاست. تجزیه ی جمله به واژگان و تجزیه ی واژگان به هجاها، واجها و آواها از جمله ی آن هاست. آنان با فاصله گذاشتن میان اجزای یک مجموعه، برخی از آن ها را مورد تأکید قرار میدهند یا حالتی را القا میکنند و یا نوعی زیبایی را به نمایش میگذارند. نمونه ی زیر یکی از شعرهای کُمینگز است. مترجم آن در توجیه جدا نویسی یا سر هم نویسی واژگان شعر او مینویسد: «شاعر با شکستن کلمات گویی میخواهد زمان را درازتر کند یا گستردگی حجم و فضا را برساند و با سر هم نوشتن کلمات، حرکت و ضرب (tempo) آن ها را تندتر و شتابناکتر سازد و یا شاید تجمّع و فشردگی زمان را نشان دهد .» [۲۱]:
ه
ی
چ چ
ی
ز
ن
م ی ت و ا
ن
د
ا
ز ر
ا
ز
.
.
[۲۲]
ترجمه ی شعر کمینگز این است که «هیچ چیز نمیتواند از راز آرامش بالاتر باشد» که مترجم نیز حروف سخن او را به شیوه ی خود او (در فارسی) جدا از هم نوشته است تا بدون شتاب و با آرامش خوانده شود.
کیومرت منشی زاده در بند زیر از شعر صفر با تجزیه ی واژه ی چکه و زیر هم نوشتن حروف آن ها تصویری از چکه کردن را عرضه میکند که با مضمون شعر او یعنی چکیدن خون خروسهای جنگی تناسب دارد:
تاریخ شناسنامه ی سیاه هزاران خروس جنگی است
درود به حیله ی روباه زمان
که خون خروسهای جنگی را
چ
ک
ه
،
چ
ک
ه بر خاک میریزد. [۲۳]
۲- گونهگون نویسی مصراعها: تجزیه و جدانویسی اجزای واحد شعری معمولن با قرار گرفتن برخی از آن ها در سطرهای بعدی همراه میشود. به همین سبب، زیر هم نویسی مصراعها رایج ترین نوع نوشتن آن ها در این گونه شعرها است. زیر هم نویسی از آغاز پیدایش شعر نو یکی از ویژگیهای آن شمرده میشد ولی در شعرهای دیداری مصراعها همیشه زیر هم نوشته نمیشوند، بلکه شاعر برای به دست آمدن شکل های مورد نظر خود، ناگزیر میشود گاهی شعر خود را از پایین به بالا یا نموداری و موج دار و یا کج و... بنویسد که نمونههایی از آن ها را میتوان در برگ های ۵۱۶ تا ۵۲۴ کتاب بنیاد شعر نو در فرانسه دید. در شعر «میزگرد مروت» اثر طاهره صفّارزاده نیز دیدیم که چه گونه واژگان آن دایرهوار نوشته شدهاند. شعر «استحاله» ی او نیز نمونهای از کج نویسی به سمت راست و چپ است. [۲۴]
۳ - کم و زیاد کردن شمار هجاهای هر مصراع که از آغاز یکی از ویژگیهای شعر نو به شمار میرفت در شعرهای تصویری و دیداری، حساب شدهتر و با دقّت و وسواس بیش تری به کار گرفته میشود تا شاعران این گونه شعرها بتوانند به خوبی به تصویرها و شکل های مورد نظر خود دست یابند.
۴ - بهرهگیری از هنر خوش نویسی و فن صفحهآرایی نیز مورد توجّه شاعران بوده است. آنان گاهی با کوچک یا بزرگ نوشتن برخی از حروف، واژگان و جملات شعر و یا در کادر قرار دادن آن ها به شیوه یروزنامهای همچنین با استفاده از تنوع نگارش خطها و به کارگیری شگردهای خوش نویسی به شکل های مورد نظر خود دست مییافتند. نمونهای از آن را میتوان در شعر طرح دار«هر کس میگوید من» در برگ های ۴۲ تا ۵۲ جلد سوم تاریخ تحلیلی شعر نو دید.
۵- بهرهگیری از نقّاشی در کنار نوشتار و تلفیق واژگان شعری با نقّاشی نیز از تجربههای شاعران شعر دیداری است. اصولن شعرهای دیداری را میتوان نوعی کار گرافیکی دانست که به جای خطوط از واژگان برای نقّاشی شکلها استفاده میشود. در این میان گاهی نیز خود نقاشی با خطوط، به کمک شکلهای واژگانی میآیند، همچنان که در آثار آپولینر نمونههایی از آن را میبینیم. او در شعر مادلین [۲۵] با نقاشی یک قلب و یک ستاره در لابه لای واژگان ، تلفیقی از این دو را به نمایش گذاشته است. البته اثر دیگر او با نام «باران میبارد» [۲۶] تنها نقاشی است و آن را نمیتوان شعر دانست زیرا در آن واژهای به کار نرفته است.
۶- تکرار از مهم ترین عناصر شعرآفرین در شعرهای تصویری و دیداری است. تکرار علاوه بر ایجاد وزن شعری، نقش مهمی در شکل آفرینی و تصویرسازی ظاهری دارد و به همین سبب کاربرد آن در شعرهای تصویری و دیداری بسیار زیاد و متنوع است. موارد زیر گونههایی از کاربرد تکرار در چنین شعرهایی است:
۱- تکرار آوایی ۲- تکرار واجی ۳- تکرار هجایی ۴- تکرار واژهای ۵- تکرار گروهی از واژگان ۶- تکرار جملهای ۷- تکرار اعداد ۸- تکرار نشانههای سجاوندی.
نمونهای از سه تکرار آوایی، واجی و هجایی را میتوان در شعر unio mystica از هوشنگ ایرانی دید. او در این شعر که به شکل لوزی نوشته است به وحدت عارفانه ی اشیا نظر دارد:
آ
آی، یا
«آ» بون نا
«آ»، «یا»، بون نا
آاوم،آاومان،تینتاها، دیزذاها
میـگ تا او دان : ها
هو ما هون: ها
یندو: ها
ها [۲۷]
شعر دیداری میزگرد مروت خانم طاهره صفارزاده نمونهای از تکرار واژگانی است که تنها با تکرار واژه ی «من» به تصویر کشیده شده است، شعر دیداری استحاله ی او نیز تنها با تکرار واژگان «او» و «ما» ساخته شده است. همچنین شاعر در شعر زیر با تکرار واژه ی قطره و زیر هم نوشتن آن تصویری از چکیدن اشک های خونبار خود را به نمایش می گذارد :
ای کاش می توانستم
خون رگان خود را
من
قطره
قطره
قطره
بگریم
تاباورم کنند . [۲۸]
اسماعیل شاهرودی در شعر زیر پس از تجزیه و زیر هم نوشتن اجزای جملات و واژگان «شعر بیپایان» که تصویری از فروریختن هستی است، با تکرار «تیک تک» گذشتن تکراری و کسالتآور زمان را نشان میدهد:
دیگر
من
باور نخواهم کرد
خرطو
م فیل
و پا
ندو
ل ساعت را
چون
آن
آبروی
آبنبات ساعتیهای قناد
ریخته
و این
هنوز
دنبا
لهی تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک
تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،
تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک،تیک تک ... [۲۹]
تکرار گروهی واژگان و تکرار جملهای را نیز میتوان در شعر «شهر در خواب» از طاهره صفارزاده مشاهده کرد. [۳۰]
نمونهای از تکرار اعداد را میتوان در شعر «هالریت» از مشرف آزاد تهرانی دید که ضمن در نظر داشتن شباهت عدد هفت (7) با شکل پرندگان در حال پرواز، با تکرار عدد هفت پرواز فوجی از پرندگان را تصویر کرده است:
و مردگان در شب
مانند زاغها
بر آسمان کاغذی ولیر
پرواز میکنند :
7 7 7 7 7 7
7 7 7 7 7
7 7 7 7
7 7 7
7 7
استفاده از نشانه های سجاوندی و تکرار آن ها یکی دیگر از دستمایه های شاعران این گونه شعرهاست، مانند تکرار علامت سؤال در شعر محمد حقوقی [۳۲] تکرار فلش و ممیز در شعر پرویز اسلام پور [۳۳]، تکرار کاربرد پرانتز در شعر کمینگز [۳۴] و تکرار سه نقطه ( ... ) در شعر زیر از منوچهر شیبانی که پخش شدن شن را به صورت ذره ذره نشان میدهد:
پاشد شن
...
...
...
جنبد باز
پاشد خاک
...
...
لرزد
...
...
از باد
...
ذرات شن
...
رقصد بر صحراهای سیه [۳۵]
* * *
پی نوشت ها:
۱- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ی ادبی فارسی (دانش نامه ی ادب فارسی ج ۲) ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۶، برگ ۸۹۶، به نقل از «چندین زبور برای زمزمه از مهر».
۲- صفّارزاده، طاهره، طنین در دلتا، نوید، شیراز، ۱۳۶۵، برگ ۶۸.
۳- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ ۸۹۷ .
۴- صفوی، کورش، از زبان شناسی به ادبیات، سوره مهر، تهران، ج ۱، برگ ۳۴ .
۵- همان، برگ ۴۰.
۶- همان، برگ های ۴۷ و ۴۸.
۷- حسینی، صالح، نیلوفر خاموش، نیلوفر، تهران، ۱۳۷۱، برگ های ۸۶ و ۸۷.
۸- نورپیشه، محسن، آشنایی زدایی در شعر یداله رویایی (رساله ی کارشناسی ارشد)، دانشگاه گیلان، ۱۳۸۲، برگ ۵۷، به نقل از «هفتاد سنگ قبر»
۹- همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، توس، ۱۳۶۴، برگ ۸۲ .
۱۰- برای آشنایی با نمونههایی از این گونه شعرها رجوع شود به: رادفر، ابوالقاسم، فرهنگ بلاغی - ادبی، تهران، اطلاعات.
۱۱- قیس رازی، شمس الدین محمد، المعجم فی معاییر اشعار العجم، به تصحیح محمد قزوینی، تهران، کتاب فروشی تهران، ۱۳۶۴، برگ ۳۹۸ .
۱۲- هنرمندی، حسن، بنیاد شعر نو در فرانسه، زوار، تهران، ۱۳۵۰، برگ۵۱۴.
۱۳- انوشه،حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ ۸۹۷ .
۱۴- صفّارزاده، طاهره، حرکت و دیروز، نوید، شیراز، ۱۳۶۵، برگ ۱۶۱.
۱۵- حسینی، صالح، نیلوفر خاموش، برگ ۸۵ .
۱۶- میرصادقی، میمنت، واژهنامه ی هنر شاعری، مهناز، تهران، ۱۳۷۳، برگ ۲۲۲.
۱۷- ر.ک. انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ ۱۱۷۰.
۱۸- احمدی، بابک، حقیقت و زیبایی، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۴، برگ ۲۸۲.
۱۹- برای اطلاع بیش تر درباره ی جریان موج نو رجوع شود به: نوری علاء ، اسماعیل، صور و اسباب در شعر امروز ایران، تهران، بامداد، ۱۳۴۸.
۲۰- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ ۱۲۸۴.
۲۱- شمیسا، سیروس، ای. ای. کمینگز و شعرهایی از او، فردوس، تهران، ۱۳۷۱، برگ های ۱۸ و ۱۹.
۲۲- همان، برگ های ۱۲۸ و ۱۲۹.
۲۳- لنگرودی، شمس، تاریخ تحلیلی شعر نو، نشر مرکز، تهران، ۱۳۷۲، ج ۳، برگ ۶۰۲ .
۲۴- صفار زاده، طاهره، طنین در دلتا، برگ ۵۹ .
۲۵- هنرمندی، حسن، بنیاد شعر نو در فرانسه، برگ ۵۱۸ .
۲۶- همان، برگ ۵۱۷ .
۲۷- تسلیمی، علی، گزارههایی در ادبیات معاصر ایران (شعر)، اختران، تهران، ۱۳۸۳، برگ ۱۵۷.
۲۸- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ ۱۴۴۶.
۲۹- تسلیمی، علی، گزارههایی در ادبیات معاصر ایران (شعر) ، برگ های ۱۵۹ و ۱۶۰.
۳۰- صفار زاده، طاهره، طنین در دلتا، برگ ۵۷ .
۳۱- انوشه، حسن، فرهنگ نامه ادبی فارسی، برگ ۸۹۶ .
۳۲- تسلیمی، علی، گزارههایی در ادبیات معاصر ایران (شعر)، برگ ۱۶۱.
۳۳- لنگرودی، شمس، تاریخ تحلیلی شعر نو، برگ های ۵۶۳ و ۵۶۴ .
۳۴- شمیسا، سیروس، ای. ای. کمینگز و شعرهایی از او، برگ های ۱۰۲ و ۱۰۸.
۳۵- تسلیمی، علی، گزارههایی در ادبیات معاصر ایران (شعر)، برگ های ۱۵۸ و ۱۵۹.