ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

عشق یعنی ک بباری...

بی تو دنیای من آبستن ویرانی هاست

شانه هایم گسل درد و پریشانی هاست

 

بوی پیراهن و چشمان به خون خفته و من

از غمت کور شدن خصلت کنعانی هاست


زهر خوراندی و از عشق نوشتم چه کنم؟

این بلاکش شدنم رسم خراسانی هاست


عشق یعنی که بباری به گل وسنگ وعلف

عاشق محض شدن عادت بارانی هاست


بی تواحساس من از عطر اقاقی خالی ست

عطر تو باعث طغیان غزلخوانی هاست


رفتنت درد عجیبی است که در جانم ریخت

رفتنت عاقبتش بی سروسامانی هاست


پشت کردی به من و پشت به دنیا کردم

این غم انگیزترین معنی حیرانی هاست


باید از این قفس سینه به بیرون بپرم

خودکشی جیغ ترین چاره ی زندانی هاست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد